سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمستان 1386 - تاملات


درباره نویسنده
زمستان 1386 - تاملات
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تاریخی
تحلیلی
بین الملل
سیاسی
زمستان 1386


لینکهای روزانه
+سارا به سین سفره مان ایمان ندارد [163]
+گزارش تصویری از 14اسفند59:درگیری دانشگاه تهران [171]
+آقای روحانی کدام سیاست خارجی خوب است؟ [99]
+قصیده انتخابیه! [144]
+شعری ناب در تمنای لطف علی امیرالمؤمنین(ع) [101]
+گزارش تصویری تشییع عماد مغنیه [166]
+متن کامل سخنرانی سیدحسن نصرالله در تشییع مغنیه [147]
+شور عنقا،شعری از علیرضا قزوه [140]
+مقایسه 175 کشور جهان از لحاظ وضعیت نظام وظیفه [197]
+آیا «دوم خردادی» ها ایرانی اند؟! [137]
+آیا او وارث خمینی (رحمة الله علیه) است ؟ [157]
+متن کامل سخنان احمدی ن‍ژاد در 22بهمن [123]
+اطلاعیه ستاد حمایت از هنرمندان فاخر حاضر در صحنه [118]
+پاسخ به یک شبهه درباره خالداسلامبولی [138]
+پیش بینی انقلاب توسط استاد آمام خمینی(ره) [128]
[آرشیو(35)]


لینک دوستان

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
زمستان 1386 - تاملات


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :80907
بازدید امروز : 10
 RSS 

ساحت رسانه‌ای کشور روزانه آماج پروژه‌هایی است که از سوی صاحبان رسانه‌ها و جریانهای سیاسی متبوع در نوردیده می‌شود.

 آنچه برای تأثیرگذاری یک رسانه اهمیت دارد درک حساسیت‌ها و اولویتها و نگرانی‌های مخاطبان و مردمانی است که ذهن و فکر آنها باید با پیام ارسالی ارتباط برقرار کند . در غیر این صورت رسانه معنی خود را از دست خواهد داد.

 رسانه‌های مکتوب کشور به لحاظ تعداد و به لحاظ کیفیت حرفه‌ای به دلایل قابل ذکر در قبضه و سلطه گروههای دوم خردادی است . قریب به بیست روزنامه و نشریه در دوران هشت ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی، با برخورداری از امکانات مالی و تجربیات رسانه‌ای گسترده، به جوسازی و موج‌آفرینی رسانه‌ای مشغول بودند و امروز نیز همین روند با همان شدت ادامه یافته است.

 حجم و تمرکز پوشش خبری مطبوعات یک کشور همیشه می تواند نشان دهنده و بیان کننده بخشی از حساسیتهای یک ملت و جامعه باشد .

 رسانه‌های دیجیتال سیاسی – مطبوعاتی ، در جریان دوم خرداد - به رغم سابقه رسانه‌ای مکتوب - چندان رونق و گرمایی ندارد . در مقابل منابع و خبرگزاریهای نیروهای موسوم به اصول‌گرا در فقدان رسانه های مکتوب کافی عمدتا به صورت انفعالی در واکنش به موج‌سازی رسانه‌های مکتوب دوم خرداد فعال هستند.

 خبر سیما و رسانه ملی نیز بالتبع به عنوان فراگیرترین رسانه در سطح کشور، آخرین حلقه موج‌سازی رسانه‌ای دوم خردادی‌ها قرار می‌گیرد . البته این تأثیرپذیری را باید مسبوق به سالهای اخیری دانست که معاونت سیما سیاستهای جدیدی را در پیش گرفته است .

 تبلیغ و به رخ کشیدن مسکن ، افزایش قیمتها ، اجماع جهانی علیه ایران و ... مسائلی بودند که با هدف ضربه زدن به دولت ، هر از چندگاهی سوژه رسانه ها می شد. اما در هفته های گذشته ، موج جدیدی دستمایه حمله به دولت قرار گرفت که از نظر موضوع ، حجم کار و نتایج قابل توجه است.

 یک هفته بمباران خبری و رسانه ای سنگین در دفاع از سید حسن خمینی در برابر یک حمله ناشیانه و کور یک سایت بی‌ بازدید، حتی توانست یک خطبه نماز جمعه تهران را نیز به خود اختصاص دهد. در آخر نیز با پیدا شدن یک شهید در این راه به قله تحریک احساسات و موج‌آفرینی خود رسید.

 آنچه که در این جریان قابل توجه است اصرار و تأکید و یقه‌درانی روزنامه‌ها و شخصیت‌ها و سایتهایی بود که خود را وارثان حقیقی نام و راه امام (قدس الله نفسه الذکیه) اعلام نمودند . ادعای این افراد این بود که خط‌ کشی میان افراد جامعه و طرح خودی و غیرخودی و قضاوت در مورد شخصیتها و وقایع سیاسی باید با معیار قرب و بعد به ارزشهای امام و انقلاب مورد سنجش قرار گیرد. آنچه که باید در این زمینه گوشزد کرد ، توجه به نقطه حساسیتی است که این هجمه رسانه‌ای بر آن تأکید نمود .

 محتوای محکومیتها و اعتراضها یک چیز بود : چرا به امام و راه او توهین شده است ؟

ناله‌ها و وااسفاها از یک چیز بود : چرا خط امام و نزدیکان امام غریب شده‌اند ؟

 آنچه که باید در ورای نادرستی و یا درستی مدعای رسانه‌های دوم خردادی و بازتابها و پاسخ‌های بعدی این چالش رسانه‌ای دید ، پیروزی عمیق گفتمان سیاسی احمدی‌نژادی در کشور است .

هنوز خاطره این جملات از ذهن مردم زدوده نشده است : "برای جلوگیری از خشونت و خفقان به هاشمی رأی دهید ! دوباره می‌سازمت وطن .... رفراندوم ... هوای پاک و ..." و سایر شعارهایی که در انتخابات ریاست جمهوری از سوی گروهها وکاندیداهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت.

 در میان شعارهایی که به مردم وعده رفاه درحد ژاپن و یا برقراری دموکراسی در حد آمریکا میدادند، تنها یک شعار و یک نگاه توانست نظرها را جلب کند : «بازگشت به اندیشه‌های امام و انقلاب و مقام معظم رهبری» چیزی که شانزده سال ابتدا به صورت تدریجی و بعد به صورت آشکار و بی‌پرده انکار می‌شد .

در آخر به نظر می‌آید بیت محترم و معظم امام خمینی در این جریان «حساسیت رسانه‌ای به نام امام» را باید مدیون جامعه ای باشد که هنوز بعد از گذشت دو دهه از فوت امام، آرمانهای بنیادین انقلاب را به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد زنده نگاه داشته است.

 بازی گردانان رسانه ای و جنگ روانی پشت پرده این جریان سعی داشتند با جدا نشان دادن احمدی‌نژاد و دولت مکتبی از خط امام ، و در مقابل چسباندن و رفو کردن شکاف منافقانه میان خود و مردم ، از تنور داغ انتخابات مجلس هشتم نانی برای خود فراهم نمایند. و شاید فراتر از آن در خیال باطل پر رنگ کردن نام حضرت امام(ره) برای کم رنگ کردن رسم حضرتش باشد.

 اما آنچه به رغم خواسته دامن زنندگان به این جریان اتفاق افتاد ، تقویت «گفتمان حقیقی و اصیل انقلاب خمینی» بود. هر چند دامن زنندگان به این فتنه مقصودی دیگر را پی گرفته بودند .



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 10:43 صبح روز یکشنبه 86 اسفند 5


بسم الله الرحمن الرحیم
حل بیکاری جوانان، رسیدگی به مناطق محروم، تهیه، وام اشتغال، جدیدا تعطیلی نمادهای بدعت و دیگری از این دست شعارها در انتخابات نمایندگی مجلس در شهرها تکرار می شود. کاندیداهای نمایندگی با سوابق و انگیزه های مختلف ردیف می شوند. یکی از مسئولین اسبق شهری و سابق کشوری، دیگری جوانی جویای نام، دیگری همشیره ای وجیه المنظر و دیگری بزرگی و شناختی از سران ایل و در آخر معلمی ساده و یا سرداری مستعفی و اضافه کن از این دست افراد مختلفی چون بقال عمده فروشی که احساس تکلیف کرده اند. تکلیف الهی تکلیف شهری و برخی تکلیف شخصی...
بالتبع هرچقدر شهرها بزرگتر و به لحاظ سیاسی در سطح بالاتری از شناخت و فرهنگ باشند حواشی بانمک انتخاباتی در آنها کمتر می شود و عناصر تازه به دوران رسیده با کارچاق کنی و جدول کشی خیابانی کمتر فرصت نشو و نما و قاب دزدی ذهن و فکر مردم مستضعف و متوسط جامعه – یعنی عمده مردمی که پای صندوق های رأی حاضر می شوند- را خواهند داشت.
اما آنچه که مسئله و دغدغه و سؤال اصلی ماست این است که من و تو یعنی ما نیروهایی که عنوان و برچسب حزب اللهی و مسجدی و انقلابی را مفتخر هستیم از کدام روزنه و دیدگاه وارد این معرکه سیاسی اجتماعی می شویم. صفحه سینی دوره گردی که درآن شعارهای مختلفی ریخته و یکی را که از همه زیباتر است را برخواهیم داشت؟ هرکدام از نمایندگان احتمال رای آوردن بیشتری دارند.... خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! سعی کنیم به کسی رای دهیم که برای شهر امکانات بیشتری فراهم می آورد و پارک و اسباب بازی و گازرسانی و جدول کشی بیشتری را برای شهر هدیه می آورد!
شاید همه اینها و شاید هیچ یک از اینها، شیعیان در طول تاریخ سیاسی خود از صدر اسلام تاکنون با بهره گیری از توحید ناب خود حول محور ولایت چرخیده اند و در همه زمانها حوادث واقعه ای خویش را با رهنمود گرفتن از علم هدایت گر زمان خویش جسته اند.
«شاخص این است که شعارهاى انقلاب بایستى به وسیله‏ى مسئولین و منتخبین ما روز به روز زنده‏تر شود. این شاخص است. ربطى به جناح‏بندیها ندارد، ربطى به اسمها ندارد. علاج دردهاى این ملت و وسیله‏ى رسیدن به آرمانهاى این ملت، شعارهاى انقلاب است؛ اینها باید حفظ شود. آن کسانى که با این شعارها به معناى حقیقى کلمه مخالفند، دشمنِ این شعارهایند؛ اینها نباید در مراکز تصمیم‏گیرى واقع بشوند. بین ملتند، باشند.....
البته باید هوشیارى بخرج داد؛ باید هوشیارى بخرج داد. از دوروها و دورنگها و ظاهر باطن مختلفها بایستى ترسید. خیلى اوقات، در طول تاریخ، اسلام از این دورنگیها، یکى نبودن ظاهر و باطن اشخاص، ضربه خورده است. حالا روایت هم در این زمینه زیاد هست. این را باید مواظبت کرد.» بخشی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نماینده اصلح 29/11/86
البته تبعا سخنان رهبری سخنانی کلی و معیارهای عمومی است که باید در هر منطقه و شهری بسته به نیاز همان جا ترجمه شده باشد.
دزفول از شهرهای باسابقه در ایران اسلامی و انقلابی سالهاست با ایفای نقشی برجسته از سوی مردم و فرزندانش در کشور شناخته شده است. ولی شهر دزفول متأسفانه به جایگاه و نقطه شایسته ای که در شأن آن بوده است نرسیده است. راه حل چیست؟
حرفهای دیگر درگوشی نیست! علنی گفته می شود. برای امکانات بیشتر باید درتهران برش داشته باشد. قدرت جذب سرمایه های سرمایه داران را چه کسی دارد. اگر مثل نماینده فلان شهر همسایه باشد کاری می کند. به غیر همشهری رای نمی دهیم. به کسی رای دهیم که برای مسئله بدعت در شهرستان کاری کند و امثال این سخنان در میان دوستان و اقوام و مساجد و محافل بسیار گفته می شود.... اما علاج دردهای این ملت پایبندی به شعارهای انقلاب است!
ساده زیستی یک معیار، نداشتن حب مقام یک معیار، ایمان به وعده های خداوند و تلاش شبانه روزی بدون استفاده از روشهای غیر اسلامی و غیرمنصفانه یک معیار، عدالت و اخوت و تواضع با برادران و مردم یک معیار، معیارهای اسلام انقلابی یک بار در ذهن خود مرور کنیم و انتخاب کنیم. نباید فراموش کنیم عمل به تکلیف مهم است و آن انتخاب فردی است که عامل به این معیارهاست! تبعاً انتخاب یک فرد اصلح به صورت جمعی نیازمند یکسری ملاحظات و لطایف سیاسی است اما اگر این مصلحت اندیشی ها باعث فراموشی اولویت ها و معیار ها شود، چاقویی است که دسته خود را بریده است.



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 11:44 عصر روز شنبه 86 اسفند 4


 ما جنگ خود را فراتر از مرزها آغاز می کنیم

 

مبارزه وقتال شیوه قدیم ماست و شهادت کرامت خداوند برما

 

به نقل از شبکه المنار:

... واذ اشار سماحته الى ان اغتیال الشهید مغنیة کان خارج الارض اللبنانیة توجه للصهاینة بالقول لقد اجتزتم الحدود مضیفا  امام هذا القتل فی الزمان والمکان و الاسلوب ان کنتم تریدون هذا النوع من الحرب المفتوحة فلیسمع العالم کله، فلتکن الحرب المفتوحة.  واکد اننا نملک حقا مقدسا بالدفاع عن النفس وکل ما یحمی قادتنا واخوتنا سنقوم به ان شاء الله

 

به نقل از نیویورک تایمز:

 “Today Hezbollah and the Islamic Resistance are ready to confront any possible Israeli aggression on Lebanon,” he said. “You killed Imad outside the battleground. Our battle was inside the Lebanese territory. You crossed the borders. Zionists, if you wanted open war, let it be an open war anywhere.”

 

بسیار اتفاق افتاده است که مهمترین و اصلی ترین بخش سخنان مقام معظم رهبری و امام خمینی و دیگر بزرگان در رسانه ها حذف می شود. قصدم باز کردن مسئله تحریف و جنایت رسانه های خودی در حق تاکیدات رهبران و بزرگان اسلام و  انقلاب نیست. فقط احتمال می دهم این مسئله نیز در سخنرانی مهم سیدحسن نصر الله نیز رخ دهد. چرا که جهان رسانه ای ما جهان رسانه ای است که رسانه های دشمن به ما تحمیل کرده اند: اسلام جنگ طلب است. پس ما باید نشان دهیم جنگ طلب نیستیم و همه آثار مبتنی بر این سخن را انکار کنیم.

لذا فکر تکنم هیچ رسانه ای در ایران این جمله استراتژیک و کاربردی را برجسته سازد. ولی من این جمله مهم را به عنوان اصلی ترین سخن سید حسن نصرالله انتخاب کردم  و ترجمه ناقص این دو جمله کوتاه را به نیت تبرک و شرکت در فیض شهادت عماد مغنیه سردار رشید اسلام برای خود ذخیره آخرت می کنم:

ای صهیونیست ها اکنون که خارج از مرزهای ما را هدف قرار داده اید، و ما را در این زمان و مکان شیوه جدیدی جنگ فراگیر و فراملی مواجه کرده اید، همه دنیا گوش کنند که ما نیز جنگی فراگیر و فرامرزی را آغاز می کنیم. ما این حق مقدس را برای دفاع از خود و دفاع از هر کسی که از ما و برادران حمایت می کند.

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 1:19 صبح روز جمعه 86 بهمن 26


تقدیم به شهدایی که جانشان را زیر پای یارانشان نثار کردند

 

وقتی به ساختمان زیبا و بلند و چند طبقه ای نگاه می کنند، در رثای بزرگی و هیبت و شکل بنا زیاد صحبت می کنند از تعداد زیادی که در آن سکنی گزاحمدی نژاد برای باز کردن راه آمده است یده اند از قدرت آن در برابر زلزله و حوادث و امکانات رفاهی و تفریحی آن نیز صحبت به میان می آورند سرآخر لطفی کرده و از زحمتی که برای این کار کشیده شده است حرفی به میان می آید؛ بعضی ها اینجوری هستند. این بعضی ها مهمترین نکته را به یاد نمی آورند و یا اصلا چیزی از آن نشنیده اند. یاد معمار و نقشه کشی که برای تأسیس این عمارت خیالها کشیده است و نقش ها و خطها بر صفحه کاغذ آورده است. چشمهای خویش را بربسته است و برای سالهایی که شاید او آنها را نبیند و خشتهایی که او آنها را لمس نمی کند نقشه می کشد و آرزوها می آفریند.


هر نظام  سیاسی و فرهنگی و اجتماعی روزی آرزو و خیال و شعاری بوده است که در کتابها و سخنرانی ها از آن یاد شده است و در میان اختلاط و گفتگوی اندیشمندان خشتهای خیالی اش در کنار هم قرار گرفته است. ابونصر فارابی وقتی مدینه فاضله اش را می نویسد امام خمینی زمانی که حکومت اسلامی اش را تدریس می کند آرزو می کند و برای آینده ای نیامده ایده های خویش را بیان می کند برای روزگاری که عده ای بیایند و این آرزوها را برآورده کنند. چه اینکه وقتی خواسته ای در میان یک اجتماع و جمعیتی منتشر شود بالاخره روزگاری وضع موجود به وضع خواسته شده تغییر خواهد کرد. همان اتفاقی که در جریان انقلاب اسلامی به شیوه امام خمینی ره افتاد. از سال 41 شروع کردند به شعار دادن و شعار دادن و شعاردادن. هر کس نزد او رفت و ادعای حمله مسلحانه و غیره کرد جز یک چیز نشنید مردم را روشن کنید به مردم آگاهی بدهید، شعار بدهید. شعاری مبتنی بر یک شعوری از اسلام ناب محمدی(ص). این شعارها روزی از دایره چند طلبه و تعدادی دانشجو بیرون نمی رفت ولی پانزده شانزده سال طول کشید تا این شعارها تبدیل به خواسته هایی ضروری و حتمی برای مردم ایران شد. انقلاب شد.


جنگ شد با همان شعارها جنگ را اداره کردند. فرصتی نبود باید عمل می کردند به همان شعارها عمل کردند و دنیا را در پشت مرزهای ایران اسلامی نگاه داشتند و سربلند بیرون آمدند و حقوق خود را بازپس گرفتند.
اما شانزده سال همان شعارهای بالا مغفول شد، تحریف شد و انکار شد. دوباره مکانیسم آرزو کن برآورده می شود فقط صبر داشته باش به راه افتاد بود. آرزو آرزو، شعار شعار: اسلام به دنبال عدالت اجتماعی است، شیعیان ملت برگزیده خداوند منتظر صلح سازی برای جهانیان به رهبری امامی «آمدنی» هستند، اسلام بهترین وسیله برای سرافرازی ایران و ایرانی است، ما حاضریم برای رسیدن به اوج قله عزت و کمال از گوجه فرنگی و بنزین بگذریم و «نان و پنیر و خود را بخوریم و روی پای خودمان بایستیم»، ما می خواهیم عدالت و مساوات برای همه جامعه و مردم خویش برقرار کنیم، ...


آرزو و آرزو و آرزو و شعار و شعار و شعار، دانشجو، طلبه، عامی، کسبه، دانشجو، معلم، بازاری و ... شعارها به خواسته هایی ضروری و شدنی تبدیل شد. سوم تیر شد.
امروز هم می خواهیم آرزو کنیم دوباره آرزو کنیم و دوباره برای آن شعار دهیم شعار دهیم که ما برای نجات مظلومین عالم از خون و مال و جان خویش می گذریم ما برای فتح آفریقا و آمریکا و همه سرزمینهای عالم آماده می شویم می خواهیم منتظر باشیم تا «آن روز که برگردد مرد» برای همه جهان آرزوی نظام اسلامی با حکومت ولی فقیه عادل عالم داریم. ما می خواهیم مرزهای اسلامی خود را در شرق و غرب عالم برسانیم و مردمان جاهل و غفلت زده مدرن به حقیقت فطرت و راه نجات امیرالمونین هدایت کنیم ما می خواهیم هر جا گوینده لااله الاالله باشد پرچم عزت اسلامی خویش را برافرازیم. ما می خواهیم ندای مرگ بر آمریکا را از ناقوسهای جهان به صدا درآوریم. ما می خواهیم از احمدی نژاد عبور کنیم  ما می خواهیم احمدی نژاد را زیر پا ببینیم تا میدان مین و معبر امروز را برای رسیدن به شعارهایمان فتح شده ببینیم. 


ما امروز شعار می دهیم که احمدی نژاد آرزوی دیروز ما بوده است و امروز اوست که یک میدان مین را به هر قیمتی که شده است فتح می کند ولو اینکه نام و یاد و جان او در این میدان مین از میان برود و بوسیله هتاکان و هوچی گران کنار گود نشسته تکه تکه شود و بر سیم خاردار این روزنامه ها و سایتها برای تاریخ باقی بماند.
بله ما می خواهیم از احمدی نژاد عبور کنیم ولی او را از قطار پیاده نخواهیم کرد او قدم و گامی بود از گامهایی که سالهای سال است که شیعیان امیرالمونین از غیبت از عاشورا از سقیفه از غدیر از بعثت برداشته اند و تا اینجا رسیده اند. ما امروز شعار می دهیم منتظر ظهور هستیم، ان شاالله می شود.



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 7:31 عصر روز یکشنبه 86 بهمن 14


باز هم یاد کنم از دوستی که مدتی است چراغ وبلاگش خاموش است ولی دوراندیشی ها و تحلیلهای عمیق
سیاسی اش را همیشه تحسین می کردم. رضا احمدی نویسنده وبلاگ بیداری و باز هم یاد کنم
از یکی از شاهکارهای تحلیل سیاسی اش: بوی توطئه از کاخ مرمر می آید.

هزم الاحزاب وحده
 آن پیر اگر بازیتان را میدید میگفت که شطرنج حرام است حرام
برای عده ای لازم است که خورشید را در میانه آسمان ببینند تا باور کنند روز با ستاره ای نورانی
رنگ می گیرد ولی برخی حتی همین را نمی توانند قبول کنند، مرحبا به اراده شان!

هشت سال از آن زمان گذشته است که علی اکبر رفسنجانی برای حمایت دوم خرداد در نمازجمعه تهران
سخنرانی داشت. سالها گذشته است که عده ای از دلسوزان و دغدغه مندان لیبرالیسم سیاسی
را بنایی مبتنی بر لیبرالیسم اقتصادی دانستند و خاتمی و هاشمی را دو روی یک سکه از
انحراف انقلاب می خواندند. خیلی ها و خیلی ها از دوستان با توجیهات مختلف سعی در توجیه
و سرپوش گذاشتن بر عملکرد غلط آقای رفسنجانی گذاشتند. انتخابات سوم تیر که همه دوم
خرداد و ضد انقلاب داخل و خارج از کشور کاندیدای خود را رفسنجانی معرفی کرد باز هم
دوستانی جمع شدند تا به بهانه درنغلتیدن هاشمی در دامان دوم خردادی ها دلسوزی مصلحت
بین و مصلحت تراش انقلاب را خوردند. ولی نکته این جا بود که آن چه خطر انقلاب را در
مقابل ریزش ها کم می کند مسامحه با خطای بزرگان نیست بلکه هوشیاری عوام و خواص اهل
حق را نیاز دارد. کوتاه آمدن در برابر اشتباهات، غفلتها و خدای نکرده خیانتها، بار
و محنتش بر دوش انقلاب اسلامی سنگینی خواهد کرد.

اما این روزها خبر می رسد. منزل آقای رفسنجانی جلسه است. جلسه ای با حضور آنانی که مورد
حمایت رسمی جورج بوش هستند. قصدم تحلیل جدیدی بر این معنا نوشتن نیز ولی یک بار در
همین نزدیکی در داخل کشور این انهدام احزاب در مقابل خواست خداوند را دیدیم و ان
شاالله دوباره خواهیم دید به شرط آنکه بصیرت خود را بر صبر و جهاد در راه عقیده
مان به کار بندیم.

دعای وحدت را دوباره می خوانیم تا خداوند به ما نیرو دهد و گامی دیگر در نزدیکی جامعه
مان به جامعه ای مهدوی و جامعه پاک و عاری از نفاق منتظر واقعی ظهور برداشته
باشیم.
َ
اَللهُ اَکبَر اَللهُ اَکبَر اَللهُ اَکبر

لا اِلهَ اِِلاَّ اِللهُ اِلهاً واحِداً و نَحنُ لَهُ مُسلِمونَ

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ و لا نَعبُدُ اِلاَّ ایّاهُ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لوکَرِهَ المُشرکونَ

لا اِلهَ الاَّ اللهُ رَبُّنا و رَبُّ ابائِنَا الاَوَّلینَ

لا اِلهَ الاَّ اللهُ وَحدَهُ وَحدَهُ وَحدَهُ اَنجَزَ وَعدَهُ و نَصَرَ عَبدَهُ

وَ اَعَزَّ جُندَهُ وَ هَزَمَ الاَحزابَ وَحدَهُ

فَلَهُ اَلمُلکُ و لَهُ الحَمدُ

یُحیی و یُمیتُ و یُمیتُ و یُحیی وَ هُوَ حَیٌّ لا یَموُتُ

بِیَدِهِ الخَیرُ و هُوَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیرٌ

*****

بزرگ است الله  بزرگ است الله  بزرگ است الله

معبودی جز الله نیست، معبود یگانه، و ما فقط در برابر او تسلیمیم

معبودی جز الله نیست، و نپرستیم جز او را، دینمان را برای او خالص می کنیم، اگرچه بت‌پرستان نخواهند

معبودی جز الله نیست، پروردگار ما و پروردگار پدران‌مان

معبودی جز الله نیست، یگانه، یکتا و بی‌همتا است، وعده‌اش را عملی ساخت و بنده‌اش را یاری کرد

سپاهش را نیرومند ساخت و همه‌ی گروه‌ها را به تنهایی شکست داد

پس برای اوست فرمانروایی و ستایش مختص اوست

زنده کند و بمیراند و بمیراند و زنده کند و اوست زنده‌ای که نمی‌میرد

خیر بدست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست



نوشته مرتبط: پیش به سوی قدرت بی خیال تاریخ

نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 12:47 صبح روز دوشنبه 86 بهمن 8


به بهانه اولین ثمره حضور جلیلی  دبیر شورای امنیت ملی

 عکس نویسنده محترم  (مهدی فاطمی) که بدون اجازه ایشان توسط مدیر وبلاگ منتشر می شود

1-درباره استقامت:

اینکه گفته اند: "شما استقامت کنید، نصرت الهی خواهد آمد" تنها یک اصل اخلاقی نیست، گزارشی از واقعیت است. می تواند یک اصل دیپلماسی باشد. دوگانه "واقعیت – آرمان" را همیشه نباید پذیرفت و استقامت از آن معانی می باشد که پل بین دو مفهوم واقعیت و آرمان است. اینکه باید نصرت الهی را در حد یک "بازیگر موثر" پذیرفت، خودش یک "واقعیت آرمان ساز" است.


2-درباره دبیر مستعفی:

چرا باید لاریجانی دو سال و اندی از این کنفرانس  مطبوعاتی به آن جلسه و از مذاکره به مصاحبه می رفت و آخرش هم البرادعی وقتی به زبان می آمد که جلیلی دبیر شده است؟ حیف نبود؟ اصلا چرا رفت؟ و پوتین در گوش ما چه خواند که پس از او، یکی از بسته پیشنهادی هسته ای سخن گفت، دیگری گفت بسته ای در کار نبوده و آن یکی آمد گفت شرایط کشور آنقدر بحرانی است که دست از پا خطا کنیم، گزینه نظامی از روی میز به وسط میدان می آید؟ او اصولگرای دیپلمات و زیرکی است؛ خیلی کار بلدتر از دیپلماتهای کار کشته. 2 سال با احمدی نژاد کار کرد و خوب با هم جلو آمدند. اما چه کم بود و چرا بعد از سفر پوتین در جلسه شورای امنیت ملی از توقف کار هسته ای سخن به میان آورد؟

3-درباره شرایط بحرانی:

اما سخن از استقامت برای زمانی است که واقعیت خارجی، یکسره علیه ما باشد نه وقتی که عمده ماجرا جنگ رسانه ای و روانی باشد؛ گاهی با پیغام های دیپلماتیک، بعضی وقت ها هم با تیتر یک روزنامه ها و خبر اول شبکه ها.

حوزه هدف جنگ روانی فقط مردم نیستند. پیش از آن، دودستگی در حاکمیت مد نظر است. یعنی همین که کسی یا کسانی به نام اعتدال و عقلانیت و تدبیر، از شرایط بحرانی سخن بگویند و ساز توقف کوک کنند.

این آهنگ برای دو گروه کارساز است: یکی آنکه لباس میانه روی به تن کرده و طرف اش را یک آرمانخواه تندرو نشان می دهد که هر روز ضایعه ای به بار می آورد و باید کنترل شود. و دومی آنکه خودش این بازی را طراحی کرده، یعنی همان سیاستگذار جنگ روانی که از این دعوا – با هر نتیجه ای – منتفع می شود.

باید دانست که "پذیرش روانی جنگ روانی" بیش از خود آن موثر خواهد افتاد و "برهم زدن آرامش روانی مردم" کلید فهم فضای ژورنالیستی داخلی و پروپاگاندای ماهوراه است.

پس ما داریم قربانی همان پلتیکی می شویم که حاکمیت شوروی را در جنگ سرد به زانو درآورد؛استراتژی "لبه پرتگاه جنگ". آمریکایی ها هول از جنگی قریب الوقوع را با تبلیغات برای سران شوروی جا انداختند و کار به دودستگی انجامید و حال آنکه می دانستند آتش جنگ، اول دامن خودشان را خواهد گرفت.

بنابراین بیشتر از آنکه باید به گزارش البرادعی دل خوش ساخت، می بایست از سیگنال های ناهمخوان داخلی نگران بود. پس از گزارش البرادعی، درباره اظهارنظرها جور دیگری باید قضاوت کرد. از این پس حساب کسانی که صادقانه و دلسوزانه یا ساده لوحانه اظهار نگرانی می کردند، از آنانکه می خواهند به هر دلیلی سیاست کلی نظام را متوقف کنند جدا خواهد بود.

مهدی فاطمی



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


حرف من برای گرانی ها!

این مطلب برای دی ماه سال گذشته است ولی هنوز به قوت خود باقی است.



در دوره دانشجویی از معاشرت وشاگردی برخی دوستان دغدغه دینی فکر کردن و دینی تحلیل کردن در ذهن و فکر دانشجویی نگارنده نهادینه شد و موجب شد به هر مسئله ای زاویه و پرتوی از این نوع تأمل ودقت را داشته باشم البته به قدر وسع و معلومات.


باقدری تسامح باید گفت که تحلیل وقایع و پدیده های انسانی در دو سطح قابل تحلیل است: یکی کارگزار محور و یکی ساختار محور. در نگاه دینی باید ساختارها را سنتها و قوانین الهی دانست که انسانها بیشتر با قصد ونیت و سعیشان و نه اصل عملشان ذیل آنها قرار می گیرند.


البته خود عمل فرد فرد انسانها به عنوان کارگزار بدون توجه به قصد ونیت آنها در مکان و زمان کارگزار نیز در ذیل یک از همین ساختارها به نتایج و پیامدهایی نائل می آید.


واما مسئله این نوشته:گرانی روزهای اخیر در کشور مطلب قابل بررسی و مهمی است که برای دولت دکتر احمدی نژاد بوجود آمده است. ابتدا در یک دسته بندی سه گانه به تحلیلی کارگزار محور می پردازیم:


?-بحث رسانه ای گرانی ها:
می دانیم که رسانه ها و مخصوصا روزنامه ها هیچ گاه به صورت جدی در فکر مشکلات مردم نبوده اند. چرا که منافع حزبی و گروهی آنها چنین اجازه ای را به آنها نمی دهد. این جنجال و فضای تبلیغاتی که روزنامه ها و به دنبال آن فضای سیاستزده صدا و سیما به وجود آورده است فضایی کاذب و غیرواقعی است. این کارهم برای ضربه زدن به دولت جدید و پایین آوردن محبوبیت سیاسی عمیقی است که در سراسر کشور با سفرهای استانی و حضور در مناطق مختلف ایران برای دولت خود و نظام اسلامی به وجود آورده است. خوانندگان آگاه هستند که برخی روزنامه هایی که درهمین کشور منتشر می شوند از اینکه نظام جمهوری اسلامی دستخوش دگرگونی های جدی شود هم ابایی ندارند هر چند که ماسک پایبندی به نظام و حضور در صحنه های رقابتی قانونی را به صورت زده باشند.


?- بحث اطلاعاتی و امنیتی و قضایی مسئله گرانی ها:
از آنجایی که دولت جدید مانند همیشه با معجزه حضور الهی مردم در انتخابات موجب قطع و بی نصیب شدن بسیاری از حلقه های ثروت و قدرت در کشور شده است. دشمنان زیادی را در همه جناحها و گروههای سیاسی به وجود آورده است. اصولگرایی که داعیه اصولگرایی دارد باید نسبت غیرت نسبت به اصول هم داشته باشد و این غیر از حماقت و عصبیت است. جریان اصول گرایی احمدی نژاد با خیال غیرت ورزی جلو آمد اما همان طور که تصور می شد العدل اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیق الاشیاء فی التناصف همه مدعیان اصولگرایی دکانهای دیگری برای اصولگرایی منظور نظر خود درست کردند و باز هم علی ماند وحوضش اما این بار با محمود....


جای تعجب ندارد که گروههای اصول گرا نما نه تنها کمکی به این جریان نخواهند کرد بلکه اگر دستشان برسد نیشتری بر پیکر این اصول گرایی خواهند زد! (البته امیدواریم در حد نیشتر بماند) کم کاری و گندکاری این دسته در نکته اول هم به صورت تریبونهای نق نقو و بهانه گیر و روزنامه های خاکستری و غیر خاکستری نیز قابل ذکر است.


گرانی های کاذبی که به وجود آمده است بیش از اینکه نیازمند برنامه ریزی های کذایی مورد استناد اصولگراهای مجلس نشین خوش نشین باشد نیازمند برخورد با آنهایی است که با در دست داشتن شبکه های توزیعی و بعضا تولیدی درکشور می توانند قیمت کالاهای خرید یک ماه قبل را سه بار افزایش دهند. کارخانجات مربوطه را تعطیل کنند تا اجناس گران شود کالاها را احتکار کنند و هزار فیلم و بازی دیگری که مسلمان نشنود کافر نبیند. بالاخره این آقایان هم در سیاست کشور هزینه کرده اند حالا که با دست مردم عقب رفته اند باید اساساْ نسبت به حال گیری مردم اقدام در خوری انجام دهند.
اینجا جای نهادهای اطلاعاتی و قضایی کشور است که نسبت به چنین افراد و جریانات اقدامات مقتضی را به سرعت انجام دهند. در ابتدای حضور آقای احمدی نژاد در ریاست جمهوری مسئله افت شدید شاخص بورس پدید آمد بعد از پی گیری........... رئیس شش بانک اصلی کشور عوض شد.


البته نقش ضد انقلاب و جواسیس و نیروهای امنیتی کشورهای دشمن هم در این مسئله غیر قابل انکار است. از بدیهیات تاریخ این است که هر انقلابی که در گوشه ای از جهان صورت گرفت و تلاش کرد چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی از چنبره نظام سرمایه داری- صهیونیسیتی حاکم بر اقتصاد دنیا بگریزد به سرعت دستخوش مشکلات اقتصادی و سیاسی شد. ?-بحث مدیریتی و اقتصادی در باب گرانی ها:


یکسری اقدامات نسنجیده و یا ناپخته ای در دستگاه مدیریتی دولت هم اتخاذ شد که بر شدت مشکلات افزوده است. جناب آقای احمدی نژاد باید به این نکته واقف است که اقتصاد کشور در دست دانه درشتهاست و این تعاونی های کوچک و فعالان اقتصادی کوچک نیستند که چرخ اقتصاد به هر طرف می گردانند برهم زدن نظم و ساختار رسوب شده و شکل گرفته این جریان با اعطاء وامها و توزیع پول به دست نمی آید. اینکه بخواهیم با تصمیمات شتابزده این کار را سرعت بخشیم فشار را مردم بیشتر می کنیم.
تحلیل ساختار محور بسیار مهم تر و جدی تر از تحلیل کارگزار محور است. ولی متأسفانه به دلیل عمق کم بینش سیاسی دلسوزان و زحمتکشان انقلاب اسلامی و ضعف در نگاه دینی و قرآنی به مسائل، مشکلاتی را در حضور و ادای تکلیف سیاسی ما بوجود آورده است.


یکی از سنتهایی که خداوند پیرامون جوامع برقرار کرده است سنت «ابتلاء»است. در آیات قرآن شواهد و موارد تاریخی و یا غیرتاریخی وجود دارد که به حتمی بودن امتحان جوامع با مشکلات و مصائب اشاره شده است. در داستان حضرت موسی علیه السلام به صراحت این مطلب را داریم که مردم از شدت مشکلات به حضرت معترض شدند که ای موسی تو برای رهایی ما آمده ای ولی اکنون که زمام ما از فرعون به دست تو گردیده مشکلات ما بیشتر شده است.


به ذهن قاصر داعی می رسد که این فلسفه وسنت بلا از دو جا ناشی می شود:


الف) خداوند در پی خالص کردن و خالص شدن یاران حق است.


ب) دیگر به این دلیل که هرکس و هر فرقه و قوم بعد از انتخاب یک مسیر و سویِ خاصی شامل سنتهای همان مسیر خواهد شد.


این دو سنت را اگر با هم تلفیق کنیم اینگونه میشود که زمانی که یک قومی مدعی دین داری و پیروی و اتباع راه حق می شود باید معلوم شود از سر چه سودایی این انتخاب را رقم زده است. از ظلم فرعون خسته شده است، از ظلم و اجحاف خلفا خسته شده است، یا اینکه به مقام موسی و علی علیهما سلام واقف شده است و گردن خود را برای زمامداری خلیفه خداوند کج کرده است.


گروهی که اسلام انقلابی را انتخاب می کنند باید بدانند که انک لبالمرصاد» خداوند در کمین نشسته است و مدعیان را امتحان می کند تا معلوم شود که چقدر انتخاب مبتنی بر بصیرت و غیرت و اراده قاطع بوده است. احسب الناس ان یقولوا امنا و هم لایفتنون آیا مردم گمان کرده اند به صرف گفتن اینکه ایمان آورده ایم مسئله تمام شده است و امتحان و فتنه ای درکار نیست! هست خوبش هم هست از همه رنگش هم هست هم گرانی هم فشار خارجی هم .. هم ....


تمام انقلابهای اسلامی و الهی تاریخ را نگاه کنید و ببینید کدامیک از این اقوام و کارگزاران این اقوام دچار فتنه و مشکل نشده اند. در انتخابات سوم تیر هم یک انقلاب اسلامی دیگری رخ داده است که احمدی نژادی را بر سرکار آورده است که اگر خودش نگفته بود آنچه که در چنته دارد مخالفان و رقبایش به هزار بار شدیدتر غیرت و حمیت تفکر او را برای مردم سروده بودند. هر کس که طاووس خواهد جور هندوستان برد.....


خلاصه کلام اینکه انتخاب تفکر امام خمینی در قالب فردی به نام احمدی نژاد تبعات خودش را دارد واین خداست که از هر سو مشکلی و مسئله ای را پدید می آورد. لاف عالی و جیب خالی مورد پسند خداوند نیست.


در انتها باید به نکته مهم دیگری برای تکمیل این نگاره اشاره کرد و آن توجه بازهم دین محور و اسلام ناب محمدی پسند به جایگاه مردم در حکومت اسلامی است. مردم در حکومت اسلامی دولت را برای دریافت خدمات و سرویس گیری سر کار نمی آورند بلکه مردم دولت را برای حرکت سریعتر و جدی تر به سمت مقاصد و منویات خداوند تأسیس می کنند و نسبت به تداوم آن مسئولیت دارند



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 1:7 صبح روز دوشنبه 86 دی 10