سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تحلیلی - تاملات


درباره نویسنده
تحلیلی - تاملات
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تاریخی
تحلیلی
بین الملل
سیاسی
زمستان 1386


لینکهای روزانه
+سارا به سین سفره مان ایمان ندارد [163]
+گزارش تصویری از 14اسفند59:درگیری دانشگاه تهران [171]
+آقای روحانی کدام سیاست خارجی خوب است؟ [99]
+قصیده انتخابیه! [144]
+شعری ناب در تمنای لطف علی امیرالمؤمنین(ع) [101]
+گزارش تصویری تشییع عماد مغنیه [166]
+متن کامل سخنرانی سیدحسن نصرالله در تشییع مغنیه [147]
+شور عنقا،شعری از علیرضا قزوه [140]
+مقایسه 175 کشور جهان از لحاظ وضعیت نظام وظیفه [197]
+آیا «دوم خردادی» ها ایرانی اند؟! [137]
+آیا او وارث خمینی (رحمة الله علیه) است ؟ [157]
+متن کامل سخنان احمدی ن‍ژاد در 22بهمن [123]
+اطلاعیه ستاد حمایت از هنرمندان فاخر حاضر در صحنه [118]
+پاسخ به یک شبهه درباره خالداسلامبولی [138]
+پیش بینی انقلاب توسط استاد آمام خمینی(ره) [128]
[آرشیو(35)]


لینک دوستان

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
تحلیلی - تاملات


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :80980
بازدید امروز : 51
 RSS 

 

آخر ماجرای موسویان چیست؟

در فاصله کوتاهی از یک نیم روز در دو کنفرانس خبری برگی مهم از تاریخ انقلاب اسلامی ورق می خورد.

الهام سخنگوی قوه مجریه خواستار دادگاه علنی متهمین پرونده جاسوسی است.+

ساعتی بعد جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه اعلام می دارد: موسویان از دو اتهام جاسوسی و نگه داری اسناد محرمانه تبرئه شده است.+ +

از یک سال قبل بود که دکتر احمدی نژاد و وزیر اطلاعات بحثی را مبنی بر کارشکنی برخی افراد تیم مذاکره کننده هسته ای مطرح کرد: یکسری افراد مواضع و مسائل داخلی را به خارج منتقل می کنند. عده ای تلاش دارند تا با همکاری غرب ایران را در مسئله هسته ای به شکست بکشانند ...+

فرد مورد نظر دستگیر می شود و بعد از مدتی با قرار 200 تومانی!!! آزاد می شود.

وزیر اطلاعات ضابط قضایی قوه قضاییه اعلام می کند : به نظر ما این فرد مجرم است.+

این بود خلاصه ای از آنچه در قسمتهای قبلی دیدید...

اما در مجموع تا الان چه شد چه نشد بالاخره چه اتفاقی افتاد؟

یک سوال مهم این است که آیا این تنش و اختلاف در سطح سران قوای مملکت در مسئله مهمی به نام خیانت به کشور به نتیجه ای انجامید؟ آیا دکتر احمدی نژاد شکست خورد؟ آیا هاشمی رفسنجانی باز هم قدرت رایزنی و مصلحت سازی خود را به رخ کشید؟ آیا هاشمی شاهرودی در این وسط توانسته است استقلال خود را حفظ کند؟

 

سالهایی قبل از 84 خیلی تلاش می شد تا نشان دهیم این خط موسوم به انقلاب یا خودی ها و یا با عنوان جدید اصول گرایان خود نیز به فرقه هایی تقسیم می شوند. گروههایی که دوری و نزدیکی آنها به خط اسلام اصیل(ناب) تفاوت دارد. ولی به سرانجام خاصی نمی رسید ولی رسید روزی که «هنگامه امتحان فراهم شد» و در دو هفته توان فرسا معلوم شد که همه هم همه جانبه با همه انقلاب نیستند برخی انقلاب را برای خود می خواهند و می خوانند.

چنان صحنه آشکار و روشن شد که جز نابینایان و برخی کم بینایان نبودند کسانی که مرزها را نشناسند ولو اینکه دیگری را حق ندانند.

بصیرت مهمترین ثمره سوم تیر 84 بصیرت افزایی و تمییز افراد و اندیشه ها از یکدیگر بود. بصیرتی که منجر به عمل شد بصیرتی که انتخاب مبنی بر آن بازگشتی را به آرمانها و شعارهای انقلاب به عمل آورد. بازگشتی که سالهای سال توسط رهبر تحت عنوان گفتمان عدالت مطرح می شد تبدیل به معیار و میزان و ملاک و مبنای عمل و ارزیابی همگان شد.

 

آنچه امروز در مسئله حسین موسویان و یا جاسوسی هسته ای به وجود آمد نیز بالاترین ومهمترین ثمره اش بصیرت است. و چه از بصیرت عزیزتر و عظیم تر که مقدمه هر حرکتی آگاهی است و آگاهی هر چقدر صحیح تر و تمیز تر عملی مخلصانه تر و دقیق تر .

 

پوسیده بود سن زده بود مریض بود کِرم خورده بود ولی انکار می شد یعنی دایره مصلحت سازی چنان وسیع شده بود که همه باور کرده بودند که باید وضع موجود را انکار کرد. ولی بصیرت و چراغ روشن حقیقت فرصت تحول در راستای وضعیت پوسیده، سن زده و مریض و کرم خورده اجرایی کشور را بوجود آورد. برای همه از رئیس جمهور مملکت تا کارمند بانک و مستخدم مدرسه، خواستی عمومی و همه جانبه در راستای تخریب و به سازی و تأسیس روش ها و منش ها و اندیشه ها.

 

بر هیچ یک از آگاهان پوشیده نبود که همان روضه و مصیبت قوه مجریه در دستگاه قضا نیز خواندنی است ولی یا انکار می شد و یا توجیه می شد و یا پوشانده می شد. دوباره باید تذکر داد مریض آن روزی به سوی طبیب حرکت خواهد کرد که مطمئن باشد با نشستن دردی از او درمان نمی شود. از رئیس قوه گرفته تا کارکنان و قاضیان و غیره امیدشان این بود که به آهستگی روند اصلاحی را پیش برند ولی....

مناطق ممنوعه ای که از پرده برون افتادند

دانشگاه هاوایی، پرونده المکاسب، سلطان شکر، شکایت از رئیس قوه تا فرار شهرام جزایری و احضار دانشجویان معترض به ساخت برجهای آقا زاده و بالاخره تبرئه موسویان یک یک پرده هایی بودندکه بالا رفتند و عیان کردند آن چه باید عیان می شد: حاشیه امنیتی دم کلفتها از مسائل فرهنگی گرفته تا مسائل امنیتی و بد بختی و سیاه روزی خرده مجرمان از مواد مخدر گرفته تا اراذل و اوباش کوچه و خیابان.

امروز خوشحالی و سرمستی دشمنان انقلاب را در داخل و خارج را خواهیم دید، امروز مصلحت سازی ها و توجیه سرایی های عقب ماندگان را خواهیم دید. ولی امروز واویلاتای دلسوزان انقلاب را  از افتضاحی که در این بخش از نظام وجود دارد نیز می بینم.

حاشیه امنیتی و باند بازی و شخص محوری حتی در مهمترن مسئله امنیت کشور.

امروز لزوم یک تحول اساسی برای بازگشت به گفتمان عدالت به چشم می خورد. تحولی که از شاکی و وکیل و قاضی و بازپرس و رسانه و همه ارکان و ابعاد جامعه در بعد قضا منتظرش بوده اند.

بصیرت، چراغ بصیرت را باید در دست گیریم و اصلاح کنیم اصلاحی که سالهاست با اما و اگرها به تعویق افتاده است.


 بازی وبلاگی ـ باید گفت جنبش و نهضت وبلاگی ـ به راه خواهد افتاد و لینکها را باید داد و دستها را به هم :

مجسمه قهرمان ملی در برابر تاسیسات نطنز ساخته می شود!(لبیک یا حسین)

عکسهای تجمع دانشجویان در برابر قوه قضاییه (دفترچه آبی)

ناله پروین اعتصامی از دست قاضی های بی تقوا

برد دزدی را سوی قاضی، عسس(عالم و آدم)

مجرم هسته‌ای را تبرئیداندند (ریپورتر)

آخرین شاهکار(مجاهد مسلمان)

تعلیق عدالت(خمینیسم)

متهم درشت(وب نگاشت)

چه کسی بیش از همه از تبرئه ی "جاسوس" خوشحال می شود؟(کافه اندیشه)

شاگرد دیروز "آیت الله صدر"، صاحبخانه ی امروز "ویرانه ی بزرگ(خاکریزیسم)

در مقابل تبرئه موسویان، تکلیف پیر جماران را چه کنیم؟(خبرنگارمسلمان)

مگر اتفاق عجیبی افتاده که انقدر شلوغش می کنید ؟!!(توهمات)



مطالب مرتبط در این وبلاگ:

...به مسئولین گوشزد کرده‌ام. (برای پرونده هشت شهریور 60)

آقای روحانی چه کسی زبان شما را بسته است؟

جاسوس بودن یا خائن بودن مسئله این است!

هشدار های رئیس جمهور را جدی بگیرید!

انقلاب باید فرزندان خود را بخورد!

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


ظهور و تجلی نسل جدیدی از فرزندان انقلاب

این مطلب ایده ای بود که به اصرار از دوست عزیزم علی نادری درخواست کردم.نکته ای ظریف از تحول و چرخش فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در انقلاب اسلامی که نشان دهنده و یکی از هزاران رویش جمهوری اسلامی به رهبری مقام معظم رهبری است.

این مطلب را نیز در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده ایم. اگر ایراد و کامنت و انتقادی هم باشد خودش جواب می دهد.



استعفای علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی و  انتخاب سعید جلیلی به  این سمت خبری بود که بلافاصله پس از انتشار در صدر اخبار رسانه های دنیا قرار گرفت و برای ساعتها و روزها تبدیل به موضوع تحلیلهای رسانه ای و حتی گفتگوهای دیپلماتیک سران کشورهای دنیا شد .


شاید اگر بخواهیم  به شیوه مرسوم در رسانه ها به بررسی و تبیین این رویداد بپردازیم، بی درنگ به عکس نویسنده بدون اجازه ایشان منتشر شده استسراغ پاسخ این سوال می رویم که « سرنوشت » پرونده هسته ای ایران در پی این  تغییر چه خواهد بود و البته شاید بهترین پاسخ را لاریجانی خود به این سوال داده باشد که مسیر پرونده هسته ای ایران حتی با تغییر « رؤسای جمهور» هم تغییر نمی کند ، چه رسد به تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی.


اما  با یک نگاه  عمیقتر شاید بتوان از استعفای علی لاریجانی و انتخاب سعید جلیلی برداشتهای متفاوتی کرد . از یکسو با یک استعفا مواجه هستیم که می توانست حواشی بسیاری را بیافریند و البته در این  میان واکنش توام با وقار و متانت لاریجانی به این ماجرا– که همان  اخلاق همیشگی سیاست ورزی اوست-  فرجامی نیک را برای آن رقم زد.  و نیک می دانیم که او می توانست به سادگی آن کند که پیشینیانش کردند. اما در سوی دیگر ماجرا شاهد یک انتخاب هستیم، انتخاب سعید جلیلی معاون سابق اروپا و امریکای وزارت امور خارجه به سمت دبیری شورای امنیت ملی. به واقع معنای این انتخاب چیست؟ شاید با بررسی سوابق سعید جلیلی این سوال و پاسخ آن واضح تر گردد.


سعید جلیلی تحصیلات خود را در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) و در رشته علوم سیاسی به پایان رسانده است، در حوزه اندیشه سیاسی اسلام مطالعات و تألیفاتی دارد، در دفاع هشت ساله ملت ایران فعالانه حاضر بوده ،عضوی از بدن خود را در این راه از دست داده است ، سالها در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی حاضر بوده و اکنون در این حوزه و برمبنای ادبیات انقلابی نظریه پرداز است.


 امروز جلیلی بر کرسی دبیری شورای عالی امنیت ملی تکیه زده است در حالیکه نه جزو حلقه صاحبان همیشگی پست و مقام بوده و نه به سبب قرابت سببی و نسبی با کسی برای این امر برگزیده شده است. او یکی از رویشهای انقلاب اسلامی است که بواسطه اصرارش بر مواضع انقلابی و آرمانی به این سمت برگزیده شده است. از این رو انتخاب او بی شباهت به انتخاب محمود احمدی نژاد نیست که تنها به جهت انقلابی گریش توسط ملت ایران برگزیده شد و حال آنکه نه  تنها جزو حلقه صاحبان همیشگی پست و مقام نبود و از حمایت آنها بهره ای نبرده بود، بلکه به جهت آنکه جرأت کرده و پای در میدان رقابت با این حاضران همیشگی گذارده اینک مورد غضب آنها قرار می گرفت.
احمدی نژاد و  اینک جلیلی نماد جریانی هستند که در دوران  انقلاب اسلامی بار اصلی مبارزه را به دوش کشیدند و در سالیان پس از انقلاب به دلیل اصرار بر آرمانهایشان پای در میدان جهاد گذاردند و از پرداخت هیچ هزینه ای حتی جان خویش دریغ نکردند. ولی با این وجود در سالیان  پس از جنگ باز هم به جهت اصرار بر همین آرمانها از چرخه مدیران کلان جمهوری اسلامی کنار گذاشته شدند غافل از آنکه اداره جمهوری اسلامی بدون درک عمیق از انقلاب اسلامی امکان پذیر نبود ه و نمی باشد.

 
اما امروز شاهد جوانه زدن این جریان اصیل و انقلابی در سطوح کلان مدیریتی کشور هستیم. جریانی که نه تنها درک صحیح و عمیق از انقلاب اسلامی دارد بلکه بر مبنای همین درک در حوزه های تخصصی مدیریتی خود حرفهایی برای گفتن دارد و علی رغم همه بی مهری های سالیان گذشته اینک سکان اصلی مدیریت را در دست گرفته اند. هر چند این انتخاب خود جلوه ای از این جریان مبارک می باشد ولی همین اتفاق تحول مزبور را یک گام دیگر به پیش برد.


شاید اکنون بهتر بتوان به این سوال مهم  پاسخ داد که اولویت با کدام است کار نظری یا ورود در حوزه اجرا و عمل ؟ انقلاب اسلامی امروز به یارانی نیاز دارد که بر مبنای نگاه انقلاب اسلامی نه تنها در حوزه های سیاست ،اقتصاد و فرهنگ به تولید  نظریه رسیده باشند که خود توان اجرای آن را داشته باشند. نیاز امروز انقلاب اسلامی مدیرانی نظریه پرداز و انقلابی است،کمبودی که دولت نهم بطور جدی آنرا در غالب عرصه ها حس می کند ؛ فقدان مردان انقلابی اقتصاد و فرهنگ و سیاست.

علی نادری
 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10