سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سیاسی - تاملات


درباره نویسنده
سیاسی - تاملات
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تاریخی
تحلیلی
بین الملل
سیاسی
زمستان 1386


لینکهای روزانه
+سارا به سین سفره مان ایمان ندارد [172]
+گزارش تصویری از 14اسفند59:درگیری دانشگاه تهران [171]
+آقای روحانی کدام سیاست خارجی خوب است؟ [99]
+قصیده انتخابیه! [144]
+شعری ناب در تمنای لطف علی امیرالمؤمنین(ع) [101]
+گزارش تصویری تشییع عماد مغنیه [166]
+متن کامل سخنرانی سیدحسن نصرالله در تشییع مغنیه [147]
+شور عنقا،شعری از علیرضا قزوه [140]
+مقایسه 175 کشور جهان از لحاظ وضعیت نظام وظیفه [197]
+آیا «دوم خردادی» ها ایرانی اند؟! [137]
+آیا او وارث خمینی (رحمة الله علیه) است ؟ [157]
+متن کامل سخنان احمدی ن‍ژاد در 22بهمن [123]
+اطلاعیه ستاد حمایت از هنرمندان فاخر حاضر در صحنه [118]
+پاسخ به یک شبهه درباره خالداسلامبولی [138]
+پیش بینی انقلاب توسط استاد آمام خمینی(ره) [128]
[آرشیو(35)]


لینک دوستان

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
سیاسی - تاملات


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :83250
بازدید امروز : 4
 RSS 

پیرامون اختلاف اخیر مجلس و دولت
وقتی مطلب را زدیم رجا نزده بود:+
مطلب را با اجازه نویسنده علی نادری زده بودیم.
در جامعه ای که نظام ولائی را پذیرفته  آنچه بیش و پیش از همه رقم زننده سعادت و شقاوت انسان هاست، نسبتی است که افراد آن جامعه با ولی برقرار می کنند. بحث حتی در مورد پذیرش یا عدم پذیرش ولایت نیست - که شقاوت منکرین ولایت عیان تر از آن است که بحثی را طلب کند – بلکه همه مساله از آنجا شروع می شود که معتقدین به ولایت و گردن نهادگان به امر مولا چگونه نسبتی را با ولی برقرار می کنند. و این نسبت و نحوه برقراری آن آنقدر پرظرافت است و آنچنان بصیرتی را می طلبد که گاه بی توجهی به همان ظرافت ها " طلحه الخیری " که در امتحان دفاع از ولایت در میان هیاهوی مزورین سربلند بیرون آمده را به گردن کشی و عصیان در برابر ولی می کشاند و جانباز رکاب امیرالمومنین علیه السلام در صفین را به قاتل سیدالشهدا علیه السلام در کربلا مبدل می سازد.

باری چالش امروز جامعه ما دیگر چالش منکرین و مدافعین ولایت نیست – که دیری است تشت رسوائی منکرین ولایت از بام فرو افتاده است- چالش اصلی،امروز میان مدافعین ولایت  در برقراری نسبتی صحیح با ولی امر و اوامر او معنا می یابد.

امروز جنس مساله و مشکل ما بسیار پیچیده تر و متفاوت با همه دوره های گذشته است و این همان ویژگی منحصر به فرد حکومت ولائی است.

شاید بسیاری آسان ترین زمان برای تشخیص برقراری نسبتی صحیح با ولی را آن زمانی بیابند که رکن ولایت و شخص ولی از سوی منکرین مورد هجمه قرار گرفته است. تکلیف روشن است: سپر و محافظی برای حریم ولایت بودن و هجمه ها را به جان خریدن تا آنکه نیاید آن روزی که ولی خود به میدان دفاع از حریم ولایت بیاید و متحمل هزینه ای برای دفاع از آن شود.

اما از ما دور نیست سالیانی که در آن حریم ولایت از سوی منکرین به دوران رسیده مورد هجمه واقع می شد و این مدافعین ولایت بودند که از ترس آبرو و یا از دست دادن جایگاه اجتماعی خویش و فرار از تبدیل شدن به سوژه ای برای دستگاه تبلیغاتی منکرین، جائی امن تر از حریم ولایت را برای پناه گرفتن نمی یافتند.

آری امر منقلب شده بود و اینک این ولی بود که در هجمه منکرین مبدل به مامنی امن برای منکرین گردیده بود!

و درست در همان زمان که این مدافعین در پشت سپر ولایت سر در جیب اشارت نشینی فرو برده بودند چه اندک بودند دلباختگانی چون آیت الله مصباح که از هزینه کردن هیچ چیز حتی آبروی خود در دفاع از حریم ولایت دریغ نکردند.

گوئی این اخلاق در میان جماعت مدافعین ولایت – که اینک با استعانت از همین عنوان به آلاف و الوف رسیده بودند –جا افتاد که ما همواره در" پشت سر ولی" حرکت خواهیم کرد. غافل از آنکه ولی در برخی شئون جلودار می خواهد تا از حریم ولایت دفاع کند و در مراحلی خط شکنانی می خواهد که با فداکردن خویش راه را برای حرکت مولا هموار سازند و اگر این حرکت ترکشی درپی دارد آنها باشند که آن را به جان بخرند.

اما آنچه در این سالیان ازاین مدافعین دیدیم رفتاری متفاوت بود. این موالیان بودند که از هزینه کردن گریزان بوده و گوشه اشارت نشینی اختیار کرده بودند و این ولی بود که در کوچکترین امور هم باید خود به میدان می آمد .

اخلاق هزینه کردن ولی و استرزاق موالیان چنان نهادینه شد که موالیان حتی برای کوچکترین امور خویش هم به دنبال استفاده و بهتر آن است که بگوئیم" سوء استفاده" از اشارت های مولا باشند. گوئی در هر معرکه ای نه از آن روی اشارتی از مولا را خواهان بودند که آن راپیگیری کرده و عملی نمایند, بلکه همواره بدنبال اشارتی به" نفع خویش!" و فرار از بحث ومناقشه پیرامون هرموضوعی بودند که خدایی ناخواسته هزینه ای احتمالی را از جانب ایشان طلب می کند و باز هم این اشارت خواهی چیزی جز پنهان شدن در پشت بیان ولی نبود.

اخلاق ناشایستی که حتی در بازی های سیاسی این موالیان نیز راه یافت و در چند انتخابات اخیر تحت عنوان "حمایت رهبری از شخص یا جریانی خاص!"  به کرات شاهد آن بوده ایم.

امروز برای ولایت مدافعینی وجود دارند که نه تنها برای دفاع از ولایت حاضر به تقبل هیچ هزینه ای نیستند بلکه حاضرند برای دفاع از خویش و حریم خویش از شان ولی و جایگاه ولایت هم هزینه کنند  و این اخلاقی است که می رود تا طیف گسترده ای از مدافعین را گرفتار خویش کند.

ماجرای اختلاف اخیر مجلس و دولت بر سر یکی از مصوبات مجلس و حاشیه هایی که بسیاری پس از آن آفریدند شاید یکی از جدی ترین محمل ها برای نمایان شدن پیروان این نحوه تعامل با ولی در سالیان اخیر است.

صرف نظر از آنکه آیا این دست موضوعات از آن درجه از اهمیت بر خوردارند که در مورد آنها از رهبری نظر خواهی شود یا خیر, و همچنین این امر که به طورطبیعی رهبری در هر موضوعی دارای موضع و نظر می باشند جای این سوال باقی می ماند که آیا لازم است در هر موضوعی و از هر سنخ و جنسی از ایشان نظر خواهی شود؟ مثلا نظر ایشان در مورد "افزایش فشار برق در استان زنجان" چیست؟ به نظر می رسد استفاده ای که از سوی برخی مدافعین اشارت نشین نسبت به نظر رهبر انقلاب در این امر شد بیشتر از همان سنخ سوء استفاده هایی بود که پیشتر بدان اشاره رفت. ولایت مداری آنهم به نفع خویش.

به راستی با در پیش گرفتن منش کناره گیری از بیان موضع در موضوعاتی که ممکن است هزینه ای را به دنبال داشته باشد و بار کردن آن هزینه احتمالی بر رهبری به واسطه نظرخواهی از ایشان می توان امیدوار بود که در پرتگاه هایی که نیازمند به کار بستن ظرافت های جامعه ولایی است سربلند بیرون بیاییم؟ و آیا با اخلاق پنهان شدن پشت سر ولی می توان ولایت مدار باقی ماند؟

باری در نظام ولائی آنچه بیش و پیش از همه رقم زننده سعادت و شقاوت انسان هاست، نسبتی است که اهل ولایت با ولی برقرار می کنند



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 12:21 صبح روز پنج شنبه 86 بهمن 11


 

جاسوس بودن یا خائن بودن مسئله این است!

 

این نوشته مربوط به اردیبهشت ماه اوان دستگیری جناب موسویان است و امروز که دوباره مسئله اش مطرح شده و دادگاهش نزدیک، دوباره آن را بازخوانی می کنیم.


الف) این روزها خبر از دستگیری موسویان عضو ارشد مذاکره کننده هسته ای ایران است!(البته با 200میلیون ناقابل آزاد شده است) بالاخره این آقای برادر جاسوس است جاسوس نیست؟ کی این بنده خدا را لو داده؟ روس ها یک سورپرایز به ایرانیها داده اند؟! وزارت اطلاعات آقای اژه ای ترکانده است؟! بالاخره صدور قطع نامه علیه ایران کار کرده نکرده؟  آیا حسین موسویان معاون حسن روحانی سند امنیت ملی را لو داده است یا خودش لو رفته است؟ آیا این کارها را حسن روحانی خبر داشته یا نداشته؟ مقدمه کتاب اوکه فرار کرد یا نیامد یا یادش رفت بیاید یا خواهد آمدموسویان آقای هاشمی نوشته یا ننوشته است؟بالاخره حقیقت این مسئله روشن خواهد شد یا نخواهد شد؟ سیروس ناصری دلال و تاجر بین المللی چه کاره است؟ نقش شرکت هالیبرتون متعلق به دیک چنی در این مسئله چیست؟ آقایانی که تا دیروز روند هسته ای را در خواب خرگوشی خود مورد تأیید رهبری می دانستند امروز چه نظری دارند؟ بالاخره قوه قضاییه مصلحت تراش  و دوستان چه تصمیمی در مورد این عزیزان که یک به یک به اتهامات امنیتی دستگیر می شوند خواهند گرفت؟ و بالاخره های دیگر جدیدی که در مسئله مذاکره با آمریکا می توان نوشت ...افه های قبل از دستگیری

ب) ما که کاری به این کارها نداریم ولی فقط یک حرف می زنیم:آنهایی که فکر می کنند مسئله ما با غرب انرژی هسته ای است، آنهایی که حل مسئله مستضعفین خارجی و داخلی را بعد از انجام موفقیت آمیز پروژه های توسعه اقتصادی به تعویق انداخته اند، آنهایی که به دنبال کسب رضایت و جلب اعتماد غربی ها هستند، آنهایی که در مخیله شان به دنبال راه حل مشکل هویتی و سیاسی خویش با غرب هستند، آنهایی که به دنبال حفظ منافع ملی خودساخته خود برای دولتهای اتوبوسی وفولوکسی و حزبی و خانوادگی خویش هستند، آنهایی که فکر می کنند سوییس اسلامی، ژاپن اسلامی، کره جنوبی اسلامی، می توان ایجاد کرد، آنهایی که در خودبه خواب زدگی در هر دوره منافع خود را تعریف می کنند و بر صندلی های سرخ و سبز لمیده اند و همه آنهای دیگر از این قماش، همه خائن هستند! خائن! همه خائن هستند به قرآن محمد! خائن به اسلام امیرالمؤمنین! خائن به اسلام فاطمه اطهر! خائن به اسلام حسنی! خائن به اسلام حسینی! خائن به اسلام خمینی!

ج) این جملات آخرین نوشته های امام خمینی مفسر اسلام ناب درقرن چهاردهم است بخوانید و اگر در تضاد و تنافر این جملات با اندیشه های قائلین به افادات بالا شک داشتید، حتما دو واحد منطق پاس کنید! و مطمئن باشید شما دچار اشکالات جدی مغزی در تحلیل اطلاعات و داده ها هستید و حتما نسبت به افزایش pentiumخود اقدام کنید:

 

1.    ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاطلبی سازگار نیست. و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند و آنهایی که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرزمتنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه  و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.

 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

2.     نکته مهمی که باید همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قراردهیم این است که دشمنان ما و جهان خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمی شناسند. به گفته قرآن کریم، آنها هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند. مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت و شرافت دینی مان را لکه دار  نمایند.

 

3.    بعضی مغرضین ما را به اعملا سیاسیت نفرت و کینه توز ی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرارمی دهند و با دلسوزی های بی مورد و اعتراضهای کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق افتاده است! که چه خوب است این سوال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!

4.    اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین-علیهم السلام- را بادستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهان خواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند و ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند و ما ضعیف و آنها ولی و قیم باشند و ما جیره خوار و حافظ منافع آنها. نه یک ایران با هویت ایرانی- اسلامی، بلکه ایران یکه شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادرکند. ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد.

 

د) بی تعارف و پوست کنده می گوییم کسانی که این آرمانها و اهداف را، فداکردن جان در راه مستضعفین جهان را، تلاش برای نابودی نظامهای مبتنی بر لیبرالیسم و صهیونیسم را، سلب کردن مصونیت کارگزاران آمریکایی در منطقه، با سلاح گرم را، مبارزه بی امان با فقر و فساد و تبعیض و ساده زیستی علوی را، مبارزه حلقه های ثروت و قدرت را، مبارزه با آخوندهای کثیف درباری و مقدس نماهای احمق و بی شعور را قبول ندارند، در هر پست و مقامی که هستند غاصبند و منافق. تهدید ما هم این باشد که بترسند که سوم تیر شدیدتری رخ دهد و ما باشیم و تیغ عدالت علوی تا آن چه به یغما برده اند از کابین زن هایتان بیرون کشیم و به خاطر همه خیانتهایی که اسلام و مسلمین کرده اید همه تان را محاکمه کنیم.

 

ه) دوستان در یادداشتهای خود به«بالاخره ...»ها  و «آنهایی که ....» ها و «... را» ها اضافه کنند با حق مؤلف منتشر می کنیم.

 

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


            

 

                نماز جمعه هم ممکن است نماز جمعه بشود!

 

نماز جمعه منبر اخلاق و وعظ هست ولی صرفا منبر نیست!

 

 

نمازجمعه هم آیش سیاسی مسلیمن است اما صرفاً هم آیش نیست!

 

نمازجمعه تذکر رعایت اخلاق سیاسی به مردم و البته بزرگان و مسئولان و حتی محل مناسبی برای توبیخ آنهاست که :«یا عباد الله اوصیکم بتقوی الله ...»!

 

نمازجمعه تذکر حیات سیاسی به دیندارانی است که اتفاقا ً برخی شان اهل دغدغه و دردمندی اند و برخی شان اهل مصلحت گرایی و فراخ اندیشی!

 

 

بارها گفته ایم نماز جمعه تریبون آزاد و مستقلی است که اگر خطبای آن بخواهند می توانند امواج جریانهای کند و تند را از میان واقعیات رو به قهقرا به واقعیات آرمانی دست یافتنی سوق دهند.

 

فراموش نکنیم که نمازجمعه اگر بخواهد و یا بهتر بگویم برایش نوشته اند که :

 

 خط مقدم آگاهی بخشی سیاسی اجتماعی ،

 و  بزرگترین سنگر امر به معروف و نهی از منکر مردم و حاکمان

و رسانه ای برای  پی گیری و پافشاری بر حکومت داری بر محور حق و عدالت می باشد.

 

به هر حال بدبختانه داشتیم به تریبون نمازجمعه با کارکردی کم رنگ،  رسمی و دیکته شده خو می گرفتیم که با سخنان خطیب جمعه گذشته،  خوشبختانه این تصوراتمان دود هوا شد و باز هم امیدوار شدیم که هنوز این رسانه قابل اتکا و سرمایه گذاری هست!

 

مخلص کلام اینکه نماز جمعه جای این حرفهاست:

 آیت الله سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران

 

وی با تأکید بر اینکه بنده به این باورم که وضعیت کشور ما حساس است ولی بحرانی نیست، گفت: دنیای استکبار تحمل یک نظام دینی را در منطقه ندارد و من مطمئن هستم که وقتی این مسئله انرژی هسته‌ای حل شود آنها یک بهانه دیگر می‌آورند.

عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: اگر جایی بحران هست آنجا آمریکا است و آنها در باتلاق عراق گیر افتاده‌اند و نمی‌دانند چه بکنند و غم سنگین شکست در جنگ 33 روزه هنوز در جان آنهاست. 

 خطیب موقت نماز جمعه تهران بیان داشت: من یقین دارم که برخی از این اظهارنظرها کاملاً دلسوزانه، خیرخواهانه و از سوی کسانی است که امتحان داده‌اند که عاشق کشور و ملت هستند، ولی برخی اظهانظرها باندی و جناحی است چرا که طوری اظهارنظر می‌کنند که فردا کشور در معرض حمله است و جماعتی که سرکار هستند بحران‌زا هستند و بیاید به ما رأی بدهید که ما بحران‌زدایی می‌کنیم.

خاتمی اظهار داشت: از اول پیروزی انقلاب اختلاف سلیقه در نحوه اداره کشور بوده است و اصل اختلاف سلیقه به شرط اینکه در چارچوب نظام باشد مشکلی نیست.
گاه اختلاف به تریبون کشیده می‌شود و قطعاً این به مصلحت نیست و مردم رنجیده می‌شوند و سبب شادی دشمنان می‌شود.

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10