مطلب را با اجازه نویسنده علی نادری زده بودیم.
در جامعه ای که نظام ولائی را پذیرفته آنچه بیش و پیش از همه رقم زننده سعادت و شقاوت انسان هاست، نسبتی است که افراد آن جامعه با ولی برقرار می کنند. بحث حتی در مورد پذیرش یا عدم پذیرش ولایت نیست - که شقاوت منکرین ولایت عیان تر از آن است که بحثی را طلب کند – بلکه همه مساله از آنجا شروع می شود که معتقدین به ولایت و گردن نهادگان به امر مولا چگونه نسبتی را با ولی برقرار می کنند. و این نسبت و نحوه برقراری آن آنقدر پرظرافت است و آنچنان بصیرتی را می طلبد که گاه بی توجهی به همان ظرافت ها " طلحه الخیری " که در امتحان دفاع از ولایت در میان هیاهوی مزورین سربلند بیرون آمده را به گردن کشی و عصیان در برابر ولی می کشاند و جانباز رکاب امیرالمومنین علیه السلام در صفین را به قاتل سیدالشهدا علیه السلام در کربلا مبدل می سازد.
باری چالش امروز جامعه ما دیگر چالش منکرین و مدافعین ولایت نیست – که دیری است تشت رسوائی منکرین ولایت از بام فرو افتاده است- چالش اصلی،امروز میان مدافعین ولایت در برقراری نسبتی صحیح با ولی امر و اوامر او معنا می یابد.
امروز جنس مساله و مشکل ما بسیار پیچیده تر و متفاوت با همه دوره های گذشته است و این همان ویژگی منحصر به فرد حکومت ولائی است.
شاید بسیاری آسان ترین زمان برای تشخیص برقراری نسبتی صحیح با ولی را آن زمانی بیابند که رکن ولایت و شخص ولی از سوی منکرین مورد هجمه قرار گرفته است. تکلیف روشن است: سپر و محافظی برای حریم ولایت بودن و هجمه ها را به جان خریدن تا آنکه نیاید آن روزی که ولی خود به میدان دفاع از حریم ولایت بیاید و متحمل هزینه ای برای دفاع از آن شود.
اما از ما دور نیست سالیانی که در آن حریم ولایت از سوی منکرین به دوران رسیده مورد هجمه واقع می شد و این مدافعین ولایت بودند که از ترس آبرو و یا از دست دادن جایگاه اجتماعی خویش و فرار از تبدیل شدن به سوژه ای برای دستگاه تبلیغاتی منکرین، جائی امن تر از حریم ولایت را برای پناه گرفتن نمی یافتند.
آری امر منقلب شده بود و اینک این ولی بود که در هجمه منکرین مبدل به مامنی امن برای منکرین گردیده بود!
و درست در همان زمان که این مدافعین در پشت سپر ولایت سر در جیب اشارت نشینی فرو برده بودند چه اندک بودند دلباختگانی چون آیت الله مصباح که از هزینه کردن هیچ چیز حتی آبروی خود در دفاع از حریم ولایت دریغ نکردند.
گوئی این اخلاق در میان جماعت مدافعین ولایت – که اینک با استعانت از همین عنوان به آلاف و الوف رسیده بودند –جا افتاد که ما همواره در" پشت سر ولی" حرکت خواهیم کرد. غافل از آنکه ولی در برخی شئون جلودار می خواهد تا از حریم ولایت دفاع کند و در مراحلی خط شکنانی می خواهد که با فداکردن خویش راه را برای حرکت مولا هموار سازند و اگر این حرکت ترکشی درپی دارد آنها باشند که آن را به جان بخرند.
اما آنچه در این سالیان ازاین مدافعین دیدیم رفتاری متفاوت بود. این موالیان بودند که از هزینه کردن گریزان بوده و گوشه اشارت نشینی اختیار کرده بودند و این ولی بود که در کوچکترین امور هم باید خود به میدان می آمد .
اخلاق هزینه کردن ولی و استرزاق موالیان چنان نهادینه شد که موالیان حتی برای کوچکترین امور خویش هم به دنبال استفاده و بهتر آن است که بگوئیم" سوء استفاده" از اشارت های مولا باشند. گوئی در هر معرکه ای نه از آن روی اشارتی از مولا را خواهان بودند که آن راپیگیری کرده و عملی نمایند, بلکه همواره بدنبال اشارتی به" نفع خویش!" و فرار از بحث ومناقشه پیرامون هرموضوعی بودند که خدایی ناخواسته هزینه ای احتمالی را از جانب ایشان طلب می کند و باز هم این اشارت خواهی چیزی جز پنهان شدن در پشت بیان ولی نبود.
اخلاق ناشایستی که حتی در بازی های سیاسی این موالیان نیز راه یافت و در چند انتخابات اخیر تحت عنوان "حمایت رهبری از شخص یا جریانی خاص!" به کرات شاهد آن بوده ایم.
امروز برای ولایت مدافعینی وجود دارند که نه تنها برای دفاع از ولایت حاضر به تقبل هیچ هزینه ای نیستند بلکه حاضرند برای دفاع از خویش و حریم خویش از شان ولی و جایگاه ولایت هم هزینه کنند و این اخلاقی است که می رود تا طیف گسترده ای از مدافعین را گرفتار خویش کند.
ماجرای اختلاف اخیر مجلس و دولت بر سر یکی از مصوبات مجلس و حاشیه هایی که بسیاری پس از آن آفریدند شاید یکی از جدی ترین محمل ها برای نمایان شدن پیروان این نحوه تعامل با ولی در سالیان اخیر است.
صرف نظر از آنکه آیا این دست موضوعات از آن درجه از اهمیت بر خوردارند که در مورد آنها از رهبری نظر خواهی شود یا خیر, و همچنین این امر که به طورطبیعی رهبری در هر موضوعی دارای موضع و نظر می باشند جای این سوال باقی می ماند که آیا لازم است در هر موضوعی و از هر سنخ و جنسی از ایشان نظر خواهی شود؟ مثلا نظر ایشان در مورد "افزایش فشار برق در استان زنجان" چیست؟ به نظر می رسد استفاده ای که از سوی برخی مدافعین اشارت نشین نسبت به نظر رهبر انقلاب در این امر شد بیشتر از همان سنخ سوء استفاده هایی بود که پیشتر بدان اشاره رفت. ولایت مداری آنهم به نفع خویش.
به راستی با در پیش گرفتن منش کناره گیری از بیان موضع در موضوعاتی که ممکن است هزینه ای را به دنبال داشته باشد و بار کردن آن هزینه احتمالی بر رهبری به واسطه نظرخواهی از ایشان می توان امیدوار بود که در پرتگاه هایی که نیازمند به کار بستن ظرافت های جامعه ولایی است سربلند بیرون بیاییم؟ و آیا با اخلاق پنهان شدن پشت سر ولی می توان ولایت مدار باقی ماند؟
باری در نظام ولائی آنچه بیش و پیش از همه رقم زننده سعادت و شقاوت انسان هاست، نسبتی است که اهل ولایت با ولی برقرار می کنند