سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مجید بذرافکن - تاملات


درباره نویسنده
مجید بذرافکن - تاملات
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تاریخی
تحلیلی
بین الملل
سیاسی
زمستان 1386


لینکهای روزانه
+سارا به سین سفره مان ایمان ندارد [176]
+گزارش تصویری از 14اسفند59:درگیری دانشگاه تهران [171]
+آقای روحانی کدام سیاست خارجی خوب است؟ [99]
+قصیده انتخابیه! [144]
+شعری ناب در تمنای لطف علی امیرالمؤمنین(ع) [101]
+گزارش تصویری تشییع عماد مغنیه [166]
+متن کامل سخنرانی سیدحسن نصرالله در تشییع مغنیه [147]
+شور عنقا،شعری از علیرضا قزوه [140]
+مقایسه 175 کشور جهان از لحاظ وضعیت نظام وظیفه [197]
+آیا «دوم خردادی» ها ایرانی اند؟! [137]
+آیا او وارث خمینی (رحمة الله علیه) است ؟ [157]
+متن کامل سخنان احمدی ن‍ژاد در 22بهمن [123]
+اطلاعیه ستاد حمایت از هنرمندان فاخر حاضر در صحنه [118]
+پاسخ به یک شبهه درباره خالداسلامبولی [138]
+پیش بینی انقلاب توسط استاد آمام خمینی(ره) [128]
[آرشیو(35)]


لینک دوستان

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مجید بذرافکن - تاملات


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :83356
بازدید امروز : 5
 RSS 


آقای توکلی عجله می کنید!


رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هشتم در نامه ای نسبت به عناوینی در سیاست خارجی دولت نهم اظهار نظر کرده و ایراداتی را بر شمرده اند. هر چند در نطق پیش از دستور امروز خود نامه خود را سبب خیری دانسته اند که برخی حقایق روشن شود!!! +

خلاصه نامه این است که احمدی نژاد نباید زیاد دچار شعف و خوشحالی شود. نکته دوم این است که جمله تحریف شده احمدی نژاد جمله غلطی است. نکته سوم این است که شرکت در اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس زیر سوال بردن عزت اسلامی ایران است.

ایشان یک روز بعد از انتشار نامه در مجلس نیز اظهاراتی را ایراد کرده اند برای توضیحات بیشتر!
اظهارت آقای توکلی از چند جهت تعجب برانگیز و ابهام ساز بود:

1-نگرانی آقای توکلی نسبت به عزت اسلامی جمهوری اسلامی ایران و تذکر ایشان در عدم اعتماد به نهادهای بین المللی و اعلامیه های دول غربی در دو سال هم زمانی ایشان و دولت آقای خاتمی و تیم هسته ای سابق نوشته ای و سخنی از ایشان را در پی نداشت. دیگر از ذکر عملکرد خفت زای سیاست خارجی تنش زدایی ذکری به میان نمی آوریم.

2- باز هم همان نگرانی های فوق الذکر اگر چه صحیح اند ولی از باب هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. لازم به یادآوری نیست که دیپلماسی سیاست خارجی دولت نهم از ابتدای امر مبنای خود را بر عدم اعتماد به حسن نیت دول غربی و سازمانهای بین المللی قرار داد و فقط به ظرفیت و توانایی مردم و قدرت استقامت و توکل بر خدا تکیه داشت. حال تکرار این سخنان از برای چیست؟!!

3- آقای توکلی خبرگزاری مهر جمله را برداشت، چرا دقت نمی کنید!

آنچه که باید در تحلیل این اشتباهات فاحش و توضیح واضحات جناب آقای توکلی گفت این است که ایشان یا عجله کرده اند و یا دچار اختلال تحلیل شده اند.

اختلال تحلیل از آن جایی که همه تذکرات و نگرانی های حمله آمریکا به ایران بعد از وقایع «مذکور در نامه» به باد هوا رفت. ثانیا عجله ای ناشی از برخی موفقیت ها بدون استفاده از راهکارهای پیشنهادی دوستان خیرخواه.


این یادداشت به بیانی دیگر در سایت مرکز اسناد درج شده است.+



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


 

آخر ماجرای موسویان چیست؟

در فاصله کوتاهی از یک نیم روز در دو کنفرانس خبری برگی مهم از تاریخ انقلاب اسلامی ورق می خورد.

الهام سخنگوی قوه مجریه خواستار دادگاه علنی متهمین پرونده جاسوسی است.+

ساعتی بعد جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه اعلام می دارد: موسویان از دو اتهام جاسوسی و نگه داری اسناد محرمانه تبرئه شده است.+ +

از یک سال قبل بود که دکتر احمدی نژاد و وزیر اطلاعات بحثی را مبنی بر کارشکنی برخی افراد تیم مذاکره کننده هسته ای مطرح کرد: یکسری افراد مواضع و مسائل داخلی را به خارج منتقل می کنند. عده ای تلاش دارند تا با همکاری غرب ایران را در مسئله هسته ای به شکست بکشانند ...+

فرد مورد نظر دستگیر می شود و بعد از مدتی با قرار 200 تومانی!!! آزاد می شود.

وزیر اطلاعات ضابط قضایی قوه قضاییه اعلام می کند : به نظر ما این فرد مجرم است.+

این بود خلاصه ای از آنچه در قسمتهای قبلی دیدید...

اما در مجموع تا الان چه شد چه نشد بالاخره چه اتفاقی افتاد؟

یک سوال مهم این است که آیا این تنش و اختلاف در سطح سران قوای مملکت در مسئله مهمی به نام خیانت به کشور به نتیجه ای انجامید؟ آیا دکتر احمدی نژاد شکست خورد؟ آیا هاشمی رفسنجانی باز هم قدرت رایزنی و مصلحت سازی خود را به رخ کشید؟ آیا هاشمی شاهرودی در این وسط توانسته است استقلال خود را حفظ کند؟

 

سالهایی قبل از 84 خیلی تلاش می شد تا نشان دهیم این خط موسوم به انقلاب یا خودی ها و یا با عنوان جدید اصول گرایان خود نیز به فرقه هایی تقسیم می شوند. گروههایی که دوری و نزدیکی آنها به خط اسلام اصیل(ناب) تفاوت دارد. ولی به سرانجام خاصی نمی رسید ولی رسید روزی که «هنگامه امتحان فراهم شد» و در دو هفته توان فرسا معلوم شد که همه هم همه جانبه با همه انقلاب نیستند برخی انقلاب را برای خود می خواهند و می خوانند.

چنان صحنه آشکار و روشن شد که جز نابینایان و برخی کم بینایان نبودند کسانی که مرزها را نشناسند ولو اینکه دیگری را حق ندانند.

بصیرت مهمترین ثمره سوم تیر 84 بصیرت افزایی و تمییز افراد و اندیشه ها از یکدیگر بود. بصیرتی که منجر به عمل شد بصیرتی که انتخاب مبنی بر آن بازگشتی را به آرمانها و شعارهای انقلاب به عمل آورد. بازگشتی که سالهای سال توسط رهبر تحت عنوان گفتمان عدالت مطرح می شد تبدیل به معیار و میزان و ملاک و مبنای عمل و ارزیابی همگان شد.

 

آنچه امروز در مسئله حسین موسویان و یا جاسوسی هسته ای به وجود آمد نیز بالاترین ومهمترین ثمره اش بصیرت است. و چه از بصیرت عزیزتر و عظیم تر که مقدمه هر حرکتی آگاهی است و آگاهی هر چقدر صحیح تر و تمیز تر عملی مخلصانه تر و دقیق تر .

 

پوسیده بود سن زده بود مریض بود کِرم خورده بود ولی انکار می شد یعنی دایره مصلحت سازی چنان وسیع شده بود که همه باور کرده بودند که باید وضع موجود را انکار کرد. ولی بصیرت و چراغ روشن حقیقت فرصت تحول در راستای وضعیت پوسیده، سن زده و مریض و کرم خورده اجرایی کشور را بوجود آورد. برای همه از رئیس جمهور مملکت تا کارمند بانک و مستخدم مدرسه، خواستی عمومی و همه جانبه در راستای تخریب و به سازی و تأسیس روش ها و منش ها و اندیشه ها.

 

بر هیچ یک از آگاهان پوشیده نبود که همان روضه و مصیبت قوه مجریه در دستگاه قضا نیز خواندنی است ولی یا انکار می شد و یا توجیه می شد و یا پوشانده می شد. دوباره باید تذکر داد مریض آن روزی به سوی طبیب حرکت خواهد کرد که مطمئن باشد با نشستن دردی از او درمان نمی شود. از رئیس قوه گرفته تا کارکنان و قاضیان و غیره امیدشان این بود که به آهستگی روند اصلاحی را پیش برند ولی....

مناطق ممنوعه ای که از پرده برون افتادند

دانشگاه هاوایی، پرونده المکاسب، سلطان شکر، شکایت از رئیس قوه تا فرار شهرام جزایری و احضار دانشجویان معترض به ساخت برجهای آقا زاده و بالاخره تبرئه موسویان یک یک پرده هایی بودندکه بالا رفتند و عیان کردند آن چه باید عیان می شد: حاشیه امنیتی دم کلفتها از مسائل فرهنگی گرفته تا مسائل امنیتی و بد بختی و سیاه روزی خرده مجرمان از مواد مخدر گرفته تا اراذل و اوباش کوچه و خیابان.

امروز خوشحالی و سرمستی دشمنان انقلاب را در داخل و خارج را خواهیم دید، امروز مصلحت سازی ها و توجیه سرایی های عقب ماندگان را خواهیم دید. ولی امروز واویلاتای دلسوزان انقلاب را  از افتضاحی که در این بخش از نظام وجود دارد نیز می بینم.

حاشیه امنیتی و باند بازی و شخص محوری حتی در مهمترن مسئله امنیت کشور.

امروز لزوم یک تحول اساسی برای بازگشت به گفتمان عدالت به چشم می خورد. تحولی که از شاکی و وکیل و قاضی و بازپرس و رسانه و همه ارکان و ابعاد جامعه در بعد قضا منتظرش بوده اند.

بصیرت، چراغ بصیرت را باید در دست گیریم و اصلاح کنیم اصلاحی که سالهاست با اما و اگرها به تعویق افتاده است.


 بازی وبلاگی ـ باید گفت جنبش و نهضت وبلاگی ـ به راه خواهد افتاد و لینکها را باید داد و دستها را به هم :

مجسمه قهرمان ملی در برابر تاسیسات نطنز ساخته می شود!(لبیک یا حسین)

عکسهای تجمع دانشجویان در برابر قوه قضاییه (دفترچه آبی)

ناله پروین اعتصامی از دست قاضی های بی تقوا

برد دزدی را سوی قاضی، عسس(عالم و آدم)

مجرم هسته‌ای را تبرئیداندند (ریپورتر)

آخرین شاهکار(مجاهد مسلمان)

تعلیق عدالت(خمینیسم)

متهم درشت(وب نگاشت)

چه کسی بیش از همه از تبرئه ی "جاسوس" خوشحال می شود؟(کافه اندیشه)

شاگرد دیروز "آیت الله صدر"، صاحبخانه ی امروز "ویرانه ی بزرگ(خاکریزیسم)

در مقابل تبرئه موسویان، تکلیف پیر جماران را چه کنیم؟(خبرنگارمسلمان)

مگر اتفاق عجیبی افتاده که انقدر شلوغش می کنید ؟!!(توهمات)



مطالب مرتبط در این وبلاگ:

...به مسئولین گوشزد کرده‌ام. (برای پرونده هشت شهریور 60)

آقای روحانی چه کسی زبان شما را بسته است؟

جاسوس بودن یا خائن بودن مسئله این است!

هشدار های رئیس جمهور را جدی بگیرید!

انقلاب باید فرزندان خود را بخورد!

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


به بهانه اولین ثمره حضور جلیلی  دبیر شورای امنیت ملی

 عکس نویسنده محترم  (مهدی فاطمی) که بدون اجازه ایشان توسط مدیر وبلاگ منتشر می شود

1-درباره استقامت:

اینکه گفته اند: "شما استقامت کنید، نصرت الهی خواهد آمد" تنها یک اصل اخلاقی نیست، گزارشی از واقعیت است. می تواند یک اصل دیپلماسی باشد. دوگانه "واقعیت – آرمان" را همیشه نباید پذیرفت و استقامت از آن معانی می باشد که پل بین دو مفهوم واقعیت و آرمان است. اینکه باید نصرت الهی را در حد یک "بازیگر موثر" پذیرفت، خودش یک "واقعیت آرمان ساز" است.


2-درباره دبیر مستعفی:

چرا باید لاریجانی دو سال و اندی از این کنفرانس  مطبوعاتی به آن جلسه و از مذاکره به مصاحبه می رفت و آخرش هم البرادعی وقتی به زبان می آمد که جلیلی دبیر شده است؟ حیف نبود؟ اصلا چرا رفت؟ و پوتین در گوش ما چه خواند که پس از او، یکی از بسته پیشنهادی هسته ای سخن گفت، دیگری گفت بسته ای در کار نبوده و آن یکی آمد گفت شرایط کشور آنقدر بحرانی است که دست از پا خطا کنیم، گزینه نظامی از روی میز به وسط میدان می آید؟ او اصولگرای دیپلمات و زیرکی است؛ خیلی کار بلدتر از دیپلماتهای کار کشته. 2 سال با احمدی نژاد کار کرد و خوب با هم جلو آمدند. اما چه کم بود و چرا بعد از سفر پوتین در جلسه شورای امنیت ملی از توقف کار هسته ای سخن به میان آورد؟

3-درباره شرایط بحرانی:

اما سخن از استقامت برای زمانی است که واقعیت خارجی، یکسره علیه ما باشد نه وقتی که عمده ماجرا جنگ رسانه ای و روانی باشد؛ گاهی با پیغام های دیپلماتیک، بعضی وقت ها هم با تیتر یک روزنامه ها و خبر اول شبکه ها.

حوزه هدف جنگ روانی فقط مردم نیستند. پیش از آن، دودستگی در حاکمیت مد نظر است. یعنی همین که کسی یا کسانی به نام اعتدال و عقلانیت و تدبیر، از شرایط بحرانی سخن بگویند و ساز توقف کوک کنند.

این آهنگ برای دو گروه کارساز است: یکی آنکه لباس میانه روی به تن کرده و طرف اش را یک آرمانخواه تندرو نشان می دهد که هر روز ضایعه ای به بار می آورد و باید کنترل شود. و دومی آنکه خودش این بازی را طراحی کرده، یعنی همان سیاستگذار جنگ روانی که از این دعوا – با هر نتیجه ای – منتفع می شود.

باید دانست که "پذیرش روانی جنگ روانی" بیش از خود آن موثر خواهد افتاد و "برهم زدن آرامش روانی مردم" کلید فهم فضای ژورنالیستی داخلی و پروپاگاندای ماهوراه است.

پس ما داریم قربانی همان پلتیکی می شویم که حاکمیت شوروی را در جنگ سرد به زانو درآورد؛استراتژی "لبه پرتگاه جنگ". آمریکایی ها هول از جنگی قریب الوقوع را با تبلیغات برای سران شوروی جا انداختند و کار به دودستگی انجامید و حال آنکه می دانستند آتش جنگ، اول دامن خودشان را خواهد گرفت.

بنابراین بیشتر از آنکه باید به گزارش البرادعی دل خوش ساخت، می بایست از سیگنال های ناهمخوان داخلی نگران بود. پس از گزارش البرادعی، درباره اظهارنظرها جور دیگری باید قضاوت کرد. از این پس حساب کسانی که صادقانه و دلسوزانه یا ساده لوحانه اظهار نگرانی می کردند، از آنانکه می خواهند به هر دلیلی سیاست کلی نظام را متوقف کنند جدا خواهد بود.

مهدی فاطمی



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


            

 

                نماز جمعه هم ممکن است نماز جمعه بشود!

 

نماز جمعه منبر اخلاق و وعظ هست ولی صرفا منبر نیست!

 

 

نمازجمعه هم آیش سیاسی مسلیمن است اما صرفاً هم آیش نیست!

 

نمازجمعه تذکر رعایت اخلاق سیاسی به مردم و البته بزرگان و مسئولان و حتی محل مناسبی برای توبیخ آنهاست که :«یا عباد الله اوصیکم بتقوی الله ...»!

 

نمازجمعه تذکر حیات سیاسی به دیندارانی است که اتفاقا ً برخی شان اهل دغدغه و دردمندی اند و برخی شان اهل مصلحت گرایی و فراخ اندیشی!

 

 

بارها گفته ایم نماز جمعه تریبون آزاد و مستقلی است که اگر خطبای آن بخواهند می توانند امواج جریانهای کند و تند را از میان واقعیات رو به قهقرا به واقعیات آرمانی دست یافتنی سوق دهند.

 

فراموش نکنیم که نمازجمعه اگر بخواهد و یا بهتر بگویم برایش نوشته اند که :

 

 خط مقدم آگاهی بخشی سیاسی اجتماعی ،

 و  بزرگترین سنگر امر به معروف و نهی از منکر مردم و حاکمان

و رسانه ای برای  پی گیری و پافشاری بر حکومت داری بر محور حق و عدالت می باشد.

 

به هر حال بدبختانه داشتیم به تریبون نمازجمعه با کارکردی کم رنگ،  رسمی و دیکته شده خو می گرفتیم که با سخنان خطیب جمعه گذشته،  خوشبختانه این تصوراتمان دود هوا شد و باز هم امیدوار شدیم که هنوز این رسانه قابل اتکا و سرمایه گذاری هست!

 

مخلص کلام اینکه نماز جمعه جای این حرفهاست:

 آیت الله سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران

 

وی با تأکید بر اینکه بنده به این باورم که وضعیت کشور ما حساس است ولی بحرانی نیست، گفت: دنیای استکبار تحمل یک نظام دینی را در منطقه ندارد و من مطمئن هستم که وقتی این مسئله انرژی هسته‌ای حل شود آنها یک بهانه دیگر می‌آورند.

عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: اگر جایی بحران هست آنجا آمریکا است و آنها در باتلاق عراق گیر افتاده‌اند و نمی‌دانند چه بکنند و غم سنگین شکست در جنگ 33 روزه هنوز در جان آنهاست. 

 خطیب موقت نماز جمعه تهران بیان داشت: من یقین دارم که برخی از این اظهارنظرها کاملاً دلسوزانه، خیرخواهانه و از سوی کسانی است که امتحان داده‌اند که عاشق کشور و ملت هستند، ولی برخی اظهانظرها باندی و جناحی است چرا که طوری اظهارنظر می‌کنند که فردا کشور در معرض حمله است و جماعتی که سرکار هستند بحران‌زا هستند و بیاید به ما رأی بدهید که ما بحران‌زدایی می‌کنیم.

خاتمی اظهار داشت: از اول پیروزی انقلاب اختلاف سلیقه در نحوه اداره کشور بوده است و اصل اختلاف سلیقه به شرط اینکه در چارچوب نظام باشد مشکلی نیست.
گاه اختلاف به تریبون کشیده می‌شود و قطعاً این به مصلحت نیست و مردم رنجیده می‌شوند و سبب شادی دشمنان می‌شود.

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


 

جاسوس بودن یا خائن بودن مسئله این است!

 

این نوشته مربوط به اردیبهشت ماه اوان دستگیری جناب موسویان است و امروز که دوباره مسئله اش مطرح شده و دادگاهش نزدیک، دوباره آن را بازخوانی می کنیم.


الف) این روزها خبر از دستگیری موسویان عضو ارشد مذاکره کننده هسته ای ایران است!(البته با 200میلیون ناقابل آزاد شده است) بالاخره این آقای برادر جاسوس است جاسوس نیست؟ کی این بنده خدا را لو داده؟ روس ها یک سورپرایز به ایرانیها داده اند؟! وزارت اطلاعات آقای اژه ای ترکانده است؟! بالاخره صدور قطع نامه علیه ایران کار کرده نکرده؟  آیا حسین موسویان معاون حسن روحانی سند امنیت ملی را لو داده است یا خودش لو رفته است؟ آیا این کارها را حسن روحانی خبر داشته یا نداشته؟ مقدمه کتاب اوکه فرار کرد یا نیامد یا یادش رفت بیاید یا خواهد آمدموسویان آقای هاشمی نوشته یا ننوشته است؟بالاخره حقیقت این مسئله روشن خواهد شد یا نخواهد شد؟ سیروس ناصری دلال و تاجر بین المللی چه کاره است؟ نقش شرکت هالیبرتون متعلق به دیک چنی در این مسئله چیست؟ آقایانی که تا دیروز روند هسته ای را در خواب خرگوشی خود مورد تأیید رهبری می دانستند امروز چه نظری دارند؟ بالاخره قوه قضاییه مصلحت تراش  و دوستان چه تصمیمی در مورد این عزیزان که یک به یک به اتهامات امنیتی دستگیر می شوند خواهند گرفت؟ و بالاخره های دیگر جدیدی که در مسئله مذاکره با آمریکا می توان نوشت ...افه های قبل از دستگیری

ب) ما که کاری به این کارها نداریم ولی فقط یک حرف می زنیم:آنهایی که فکر می کنند مسئله ما با غرب انرژی هسته ای است، آنهایی که حل مسئله مستضعفین خارجی و داخلی را بعد از انجام موفقیت آمیز پروژه های توسعه اقتصادی به تعویق انداخته اند، آنهایی که به دنبال کسب رضایت و جلب اعتماد غربی ها هستند، آنهایی که در مخیله شان به دنبال راه حل مشکل هویتی و سیاسی خویش با غرب هستند، آنهایی که به دنبال حفظ منافع ملی خودساخته خود برای دولتهای اتوبوسی وفولوکسی و حزبی و خانوادگی خویش هستند، آنهایی که فکر می کنند سوییس اسلامی، ژاپن اسلامی، کره جنوبی اسلامی، می توان ایجاد کرد، آنهایی که در خودبه خواب زدگی در هر دوره منافع خود را تعریف می کنند و بر صندلی های سرخ و سبز لمیده اند و همه آنهای دیگر از این قماش، همه خائن هستند! خائن! همه خائن هستند به قرآن محمد! خائن به اسلام امیرالمؤمنین! خائن به اسلام فاطمه اطهر! خائن به اسلام حسنی! خائن به اسلام حسینی! خائن به اسلام خمینی!

ج) این جملات آخرین نوشته های امام خمینی مفسر اسلام ناب درقرن چهاردهم است بخوانید و اگر در تضاد و تنافر این جملات با اندیشه های قائلین به افادات بالا شک داشتید، حتما دو واحد منطق پاس کنید! و مطمئن باشید شما دچار اشکالات جدی مغزی در تحلیل اطلاعات و داده ها هستید و حتما نسبت به افزایش pentiumخود اقدام کنید:

 

1.    ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاطلبی سازگار نیست. و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند و آنهایی که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرزمتنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه  و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.

 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

2.     نکته مهمی که باید همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قراردهیم این است که دشمنان ما و جهان خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمی شناسند. به گفته قرآن کریم، آنها هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند. مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت و شرافت دینی مان را لکه دار  نمایند.

 

3.    بعضی مغرضین ما را به اعملا سیاسیت نفرت و کینه توز ی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرارمی دهند و با دلسوزی های بی مورد و اعتراضهای کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق افتاده است! که چه خوب است این سوال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!

4.    اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین-علیهم السلام- را بادستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهان خواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند و ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند و ما ضعیف و آنها ولی و قیم باشند و ما جیره خوار و حافظ منافع آنها. نه یک ایران با هویت ایرانی- اسلامی، بلکه ایران یکه شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادرکند. ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد.

 

د) بی تعارف و پوست کنده می گوییم کسانی که این آرمانها و اهداف را، فداکردن جان در راه مستضعفین جهان را، تلاش برای نابودی نظامهای مبتنی بر لیبرالیسم و صهیونیسم را، سلب کردن مصونیت کارگزاران آمریکایی در منطقه، با سلاح گرم را، مبارزه بی امان با فقر و فساد و تبعیض و ساده زیستی علوی را، مبارزه حلقه های ثروت و قدرت را، مبارزه با آخوندهای کثیف درباری و مقدس نماهای احمق و بی شعور را قبول ندارند، در هر پست و مقامی که هستند غاصبند و منافق. تهدید ما هم این باشد که بترسند که سوم تیر شدیدتری رخ دهد و ما باشیم و تیغ عدالت علوی تا آن چه به یغما برده اند از کابین زن هایتان بیرون کشیم و به خاطر همه خیانتهایی که اسلام و مسلمین کرده اید همه تان را محاکمه کنیم.

 

ه) دوستان در یادداشتهای خود به«بالاخره ...»ها  و «آنهایی که ....» ها و «... را» ها اضافه کنند با حق مؤلف منتشر می کنیم.

 

 



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 9:15 عصر روز دوشنبه 86 دی 10


حرف من برای گرانی ها!

این مطلب برای دی ماه سال گذشته است ولی هنوز به قوت خود باقی است.



در دوره دانشجویی از معاشرت وشاگردی برخی دوستان دغدغه دینی فکر کردن و دینی تحلیل کردن در ذهن و فکر دانشجویی نگارنده نهادینه شد و موجب شد به هر مسئله ای زاویه و پرتوی از این نوع تأمل ودقت را داشته باشم البته به قدر وسع و معلومات.


باقدری تسامح باید گفت که تحلیل وقایع و پدیده های انسانی در دو سطح قابل تحلیل است: یکی کارگزار محور و یکی ساختار محور. در نگاه دینی باید ساختارها را سنتها و قوانین الهی دانست که انسانها بیشتر با قصد ونیت و سعیشان و نه اصل عملشان ذیل آنها قرار می گیرند.


البته خود عمل فرد فرد انسانها به عنوان کارگزار بدون توجه به قصد ونیت آنها در مکان و زمان کارگزار نیز در ذیل یک از همین ساختارها به نتایج و پیامدهایی نائل می آید.


واما مسئله این نوشته:گرانی روزهای اخیر در کشور مطلب قابل بررسی و مهمی است که برای دولت دکتر احمدی نژاد بوجود آمده است. ابتدا در یک دسته بندی سه گانه به تحلیلی کارگزار محور می پردازیم:


?-بحث رسانه ای گرانی ها:
می دانیم که رسانه ها و مخصوصا روزنامه ها هیچ گاه به صورت جدی در فکر مشکلات مردم نبوده اند. چرا که منافع حزبی و گروهی آنها چنین اجازه ای را به آنها نمی دهد. این جنجال و فضای تبلیغاتی که روزنامه ها و به دنبال آن فضای سیاستزده صدا و سیما به وجود آورده است فضایی کاذب و غیرواقعی است. این کارهم برای ضربه زدن به دولت جدید و پایین آوردن محبوبیت سیاسی عمیقی است که در سراسر کشور با سفرهای استانی و حضور در مناطق مختلف ایران برای دولت خود و نظام اسلامی به وجود آورده است. خوانندگان آگاه هستند که برخی روزنامه هایی که درهمین کشور منتشر می شوند از اینکه نظام جمهوری اسلامی دستخوش دگرگونی های جدی شود هم ابایی ندارند هر چند که ماسک پایبندی به نظام و حضور در صحنه های رقابتی قانونی را به صورت زده باشند.


?- بحث اطلاعاتی و امنیتی و قضایی مسئله گرانی ها:
از آنجایی که دولت جدید مانند همیشه با معجزه حضور الهی مردم در انتخابات موجب قطع و بی نصیب شدن بسیاری از حلقه های ثروت و قدرت در کشور شده است. دشمنان زیادی را در همه جناحها و گروههای سیاسی به وجود آورده است. اصولگرایی که داعیه اصولگرایی دارد باید نسبت غیرت نسبت به اصول هم داشته باشد و این غیر از حماقت و عصبیت است. جریان اصول گرایی احمدی نژاد با خیال غیرت ورزی جلو آمد اما همان طور که تصور می شد العدل اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیق الاشیاء فی التناصف همه مدعیان اصولگرایی دکانهای دیگری برای اصولگرایی منظور نظر خود درست کردند و باز هم علی ماند وحوضش اما این بار با محمود....


جای تعجب ندارد که گروههای اصول گرا نما نه تنها کمکی به این جریان نخواهند کرد بلکه اگر دستشان برسد نیشتری بر پیکر این اصول گرایی خواهند زد! (البته امیدواریم در حد نیشتر بماند) کم کاری و گندکاری این دسته در نکته اول هم به صورت تریبونهای نق نقو و بهانه گیر و روزنامه های خاکستری و غیر خاکستری نیز قابل ذکر است.


گرانی های کاذبی که به وجود آمده است بیش از اینکه نیازمند برنامه ریزی های کذایی مورد استناد اصولگراهای مجلس نشین خوش نشین باشد نیازمند برخورد با آنهایی است که با در دست داشتن شبکه های توزیعی و بعضا تولیدی درکشور می توانند قیمت کالاهای خرید یک ماه قبل را سه بار افزایش دهند. کارخانجات مربوطه را تعطیل کنند تا اجناس گران شود کالاها را احتکار کنند و هزار فیلم و بازی دیگری که مسلمان نشنود کافر نبیند. بالاخره این آقایان هم در سیاست کشور هزینه کرده اند حالا که با دست مردم عقب رفته اند باید اساساْ نسبت به حال گیری مردم اقدام در خوری انجام دهند.
اینجا جای نهادهای اطلاعاتی و قضایی کشور است که نسبت به چنین افراد و جریانات اقدامات مقتضی را به سرعت انجام دهند. در ابتدای حضور آقای احمدی نژاد در ریاست جمهوری مسئله افت شدید شاخص بورس پدید آمد بعد از پی گیری........... رئیس شش بانک اصلی کشور عوض شد.


البته نقش ضد انقلاب و جواسیس و نیروهای امنیتی کشورهای دشمن هم در این مسئله غیر قابل انکار است. از بدیهیات تاریخ این است که هر انقلابی که در گوشه ای از جهان صورت گرفت و تلاش کرد چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی از چنبره نظام سرمایه داری- صهیونیسیتی حاکم بر اقتصاد دنیا بگریزد به سرعت دستخوش مشکلات اقتصادی و سیاسی شد. ?-بحث مدیریتی و اقتصادی در باب گرانی ها:


یکسری اقدامات نسنجیده و یا ناپخته ای در دستگاه مدیریتی دولت هم اتخاذ شد که بر شدت مشکلات افزوده است. جناب آقای احمدی نژاد باید به این نکته واقف است که اقتصاد کشور در دست دانه درشتهاست و این تعاونی های کوچک و فعالان اقتصادی کوچک نیستند که چرخ اقتصاد به هر طرف می گردانند برهم زدن نظم و ساختار رسوب شده و شکل گرفته این جریان با اعطاء وامها و توزیع پول به دست نمی آید. اینکه بخواهیم با تصمیمات شتابزده این کار را سرعت بخشیم فشار را مردم بیشتر می کنیم.
تحلیل ساختار محور بسیار مهم تر و جدی تر از تحلیل کارگزار محور است. ولی متأسفانه به دلیل عمق کم بینش سیاسی دلسوزان و زحمتکشان انقلاب اسلامی و ضعف در نگاه دینی و قرآنی به مسائل، مشکلاتی را در حضور و ادای تکلیف سیاسی ما بوجود آورده است.


یکی از سنتهایی که خداوند پیرامون جوامع برقرار کرده است سنت «ابتلاء»است. در آیات قرآن شواهد و موارد تاریخی و یا غیرتاریخی وجود دارد که به حتمی بودن امتحان جوامع با مشکلات و مصائب اشاره شده است. در داستان حضرت موسی علیه السلام به صراحت این مطلب را داریم که مردم از شدت مشکلات به حضرت معترض شدند که ای موسی تو برای رهایی ما آمده ای ولی اکنون که زمام ما از فرعون به دست تو گردیده مشکلات ما بیشتر شده است.


به ذهن قاصر داعی می رسد که این فلسفه وسنت بلا از دو جا ناشی می شود:


الف) خداوند در پی خالص کردن و خالص شدن یاران حق است.


ب) دیگر به این دلیل که هرکس و هر فرقه و قوم بعد از انتخاب یک مسیر و سویِ خاصی شامل سنتهای همان مسیر خواهد شد.


این دو سنت را اگر با هم تلفیق کنیم اینگونه میشود که زمانی که یک قومی مدعی دین داری و پیروی و اتباع راه حق می شود باید معلوم شود از سر چه سودایی این انتخاب را رقم زده است. از ظلم فرعون خسته شده است، از ظلم و اجحاف خلفا خسته شده است، یا اینکه به مقام موسی و علی علیهما سلام واقف شده است و گردن خود را برای زمامداری خلیفه خداوند کج کرده است.


گروهی که اسلام انقلابی را انتخاب می کنند باید بدانند که انک لبالمرصاد» خداوند در کمین نشسته است و مدعیان را امتحان می کند تا معلوم شود که چقدر انتخاب مبتنی بر بصیرت و غیرت و اراده قاطع بوده است. احسب الناس ان یقولوا امنا و هم لایفتنون آیا مردم گمان کرده اند به صرف گفتن اینکه ایمان آورده ایم مسئله تمام شده است و امتحان و فتنه ای درکار نیست! هست خوبش هم هست از همه رنگش هم هست هم گرانی هم فشار خارجی هم .. هم ....


تمام انقلابهای اسلامی و الهی تاریخ را نگاه کنید و ببینید کدامیک از این اقوام و کارگزاران این اقوام دچار فتنه و مشکل نشده اند. در انتخابات سوم تیر هم یک انقلاب اسلامی دیگری رخ داده است که احمدی نژادی را بر سرکار آورده است که اگر خودش نگفته بود آنچه که در چنته دارد مخالفان و رقبایش به هزار بار شدیدتر غیرت و حمیت تفکر او را برای مردم سروده بودند. هر کس که طاووس خواهد جور هندوستان برد.....


خلاصه کلام اینکه انتخاب تفکر امام خمینی در قالب فردی به نام احمدی نژاد تبعات خودش را دارد واین خداست که از هر سو مشکلی و مسئله ای را پدید می آورد. لاف عالی و جیب خالی مورد پسند خداوند نیست.


در انتها باید به نکته مهم دیگری برای تکمیل این نگاره اشاره کرد و آن توجه بازهم دین محور و اسلام ناب محمدی پسند به جایگاه مردم در حکومت اسلامی است. مردم در حکومت اسلامی دولت را برای دریافت خدمات و سرویس گیری سر کار نمی آورند بلکه مردم دولت را برای حرکت سریعتر و جدی تر به سمت مقاصد و منویات خداوند تأسیس می کنند و نسبت به تداوم آن مسئولیت دارند



نویسنده : مجید بذرافکن » ساعت 1:7 صبح روز دوشنبه 86 دی 10

<      1   2   3