حرف من برای گرانی ها!
این مطلب برای دی ماه سال گذشته است ولی هنوز به قوت خود باقی است.
در دوره دانشجویی از معاشرت وشاگردی برخی دوستان دغدغه دینی فکر کردن و دینی تحلیل کردن در ذهن و فکر دانشجویی نگارنده نهادینه شد و موجب شد به هر مسئله ای زاویه و پرتوی از این نوع تأمل ودقت را داشته باشم البته به قدر وسع و معلومات.
باقدری تسامح باید گفت که تحلیل وقایع و پدیده های انسانی در دو سطح قابل تحلیل است: یکی کارگزار محور و یکی ساختار محور. در نگاه دینی باید ساختارها را سنتها و قوانین الهی دانست که انسانها بیشتر با قصد ونیت و سعیشان و نه اصل عملشان ذیل آنها قرار می گیرند.
البته خود عمل فرد فرد انسانها به عنوان کارگزار بدون توجه به قصد ونیت آنها در مکان و زمان کارگزار نیز در ذیل یک از همین ساختارها به نتایج و پیامدهایی نائل می آید.
واما مسئله این نوشته:گرانی روزهای اخیر در کشور مطلب قابل بررسی و مهمی است که برای دولت دکتر احمدی نژاد بوجود آمده است. ابتدا در یک دسته بندی سه گانه به تحلیلی کارگزار محور می پردازیم:
?-بحث رسانه ای گرانی ها:
می دانیم که رسانه ها و مخصوصا روزنامه ها هیچ گاه به صورت جدی در فکر مشکلات مردم نبوده اند. چرا که منافع حزبی و گروهی آنها چنین اجازه ای را به آنها نمی دهد. این جنجال و فضای تبلیغاتی که روزنامه ها و به دنبال آن فضای سیاستزده صدا و سیما به وجود آورده است فضایی کاذب و غیرواقعی است. این کارهم برای ضربه زدن به دولت جدید و پایین آوردن محبوبیت سیاسی عمیقی است که در سراسر کشور با سفرهای استانی و حضور در مناطق مختلف ایران برای دولت خود و نظام اسلامی به وجود آورده است. خوانندگان آگاه هستند که برخی روزنامه هایی که درهمین کشور منتشر می شوند از اینکه نظام جمهوری اسلامی دستخوش دگرگونی های جدی شود هم ابایی ندارند هر چند که ماسک پایبندی به نظام و حضور در صحنه های رقابتی قانونی را به صورت زده باشند.
?- بحث اطلاعاتی و امنیتی و قضایی مسئله گرانی ها:
از آنجایی که دولت جدید مانند همیشه با معجزه حضور الهی مردم در انتخابات موجب قطع و بی نصیب شدن بسیاری از حلقه های ثروت و قدرت در کشور شده است. دشمنان زیادی را در همه جناحها و گروههای سیاسی به وجود آورده است. اصولگرایی که داعیه اصولگرایی دارد باید نسبت غیرت نسبت به اصول هم داشته باشد و این غیر از حماقت و عصبیت است. جریان اصول گرایی احمدی نژاد با خیال غیرت ورزی جلو آمد اما همان طور که تصور می شد العدل اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیق الاشیاء فی التناصف همه مدعیان اصولگرایی دکانهای دیگری برای اصولگرایی منظور نظر خود درست کردند و باز هم علی ماند وحوضش اما این بار با محمود....
جای تعجب ندارد که گروههای اصول گرا نما نه تنها کمکی به این جریان نخواهند کرد بلکه اگر دستشان برسد نیشتری بر پیکر این اصول گرایی خواهند زد! (البته امیدواریم در حد نیشتر بماند) کم کاری و گندکاری این دسته در نکته اول هم به صورت تریبونهای نق نقو و بهانه گیر و روزنامه های خاکستری و غیر خاکستری نیز قابل ذکر است.
گرانی های کاذبی که به وجود آمده است بیش از اینکه نیازمند برنامه ریزی های کذایی مورد استناد اصولگراهای مجلس نشین خوش نشین باشد نیازمند برخورد با آنهایی است که با در دست داشتن شبکه های توزیعی و بعضا تولیدی درکشور می توانند قیمت کالاهای خرید یک ماه قبل را سه بار افزایش دهند. کارخانجات مربوطه را تعطیل کنند تا اجناس گران شود کالاها را احتکار کنند و هزار فیلم و بازی دیگری که مسلمان نشنود کافر نبیند. بالاخره این آقایان هم در سیاست کشور هزینه کرده اند حالا که با دست مردم عقب رفته اند باید اساساْ نسبت به حال گیری مردم اقدام در خوری انجام دهند.
اینجا جای نهادهای اطلاعاتی و قضایی کشور است که نسبت به چنین افراد و جریانات اقدامات مقتضی را به سرعت انجام دهند. در ابتدای حضور آقای احمدی نژاد در ریاست جمهوری مسئله افت شدید شاخص بورس پدید آمد بعد از پی گیری........... رئیس شش بانک اصلی کشور عوض شد.
البته نقش ضد انقلاب و جواسیس و نیروهای امنیتی کشورهای دشمن هم در این مسئله غیر قابل انکار است. از بدیهیات تاریخ این است که هر انقلابی که در گوشه ای از جهان صورت گرفت و تلاش کرد چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی از چنبره نظام سرمایه داری- صهیونیسیتی حاکم بر اقتصاد دنیا بگریزد به سرعت دستخوش مشکلات اقتصادی و سیاسی شد. ?-بحث مدیریتی و اقتصادی در باب گرانی ها:
یکسری اقدامات نسنجیده و یا ناپخته ای در دستگاه مدیریتی دولت هم اتخاذ شد که بر شدت مشکلات افزوده است. جناب آقای احمدی نژاد باید به این نکته واقف است که اقتصاد کشور در دست دانه درشتهاست و این تعاونی های کوچک و فعالان اقتصادی کوچک نیستند که چرخ اقتصاد به هر طرف می گردانند برهم زدن نظم و ساختار رسوب شده و شکل گرفته این جریان با اعطاء وامها و توزیع پول به دست نمی آید. اینکه بخواهیم با تصمیمات شتابزده این کار را سرعت بخشیم فشار را مردم بیشتر می کنیم.
تحلیل ساختار محور بسیار مهم تر و جدی تر از تحلیل کارگزار محور است. ولی متأسفانه به دلیل عمق کم بینش سیاسی دلسوزان و زحمتکشان انقلاب اسلامی و ضعف در نگاه دینی و قرآنی به مسائل، مشکلاتی را در حضور و ادای تکلیف سیاسی ما بوجود آورده است.
یکی از سنتهایی که خداوند پیرامون جوامع برقرار کرده است سنت «ابتلاء»است. در آیات قرآن شواهد و موارد تاریخی و یا غیرتاریخی وجود دارد که به حتمی بودن امتحان جوامع با مشکلات و مصائب اشاره شده است. در داستان حضرت موسی علیه السلام به صراحت این مطلب را داریم که مردم از شدت مشکلات به حضرت معترض شدند که ای موسی تو برای رهایی ما آمده ای ولی اکنون که زمام ما از فرعون به دست تو گردیده مشکلات ما بیشتر شده است.
به ذهن قاصر داعی می رسد که این فلسفه وسنت بلا از دو جا ناشی می شود:
الف) خداوند در پی خالص کردن و خالص شدن یاران حق است.
ب) دیگر به این دلیل که هرکس و هر فرقه و قوم بعد از انتخاب یک مسیر و سویِ خاصی شامل سنتهای همان مسیر خواهد شد.
این دو سنت را اگر با هم تلفیق کنیم اینگونه میشود که زمانی که یک قومی مدعی دین داری و پیروی و اتباع راه حق می شود باید معلوم شود از سر چه سودایی این انتخاب را رقم زده است. از ظلم فرعون خسته شده است، از ظلم و اجحاف خلفا خسته شده است، یا اینکه به مقام موسی و علی علیهما سلام واقف شده است و گردن خود را برای زمامداری خلیفه خداوند کج کرده است.
گروهی که اسلام انقلابی را انتخاب می کنند باید بدانند که انک لبالمرصاد» خداوند در کمین نشسته است و مدعیان را امتحان می کند تا معلوم شود که چقدر انتخاب مبتنی بر بصیرت و غیرت و اراده قاطع بوده است. احسب الناس ان یقولوا امنا و هم لایفتنون آیا مردم گمان کرده اند به صرف گفتن اینکه ایمان آورده ایم مسئله تمام شده است و امتحان و فتنه ای درکار نیست! هست خوبش هم هست از همه رنگش هم هست هم گرانی هم فشار خارجی هم .. هم ....
تمام انقلابهای اسلامی و الهی تاریخ را نگاه کنید و ببینید کدامیک از این اقوام و کارگزاران این اقوام دچار فتنه و مشکل نشده اند. در انتخابات سوم تیر هم یک انقلاب اسلامی دیگری رخ داده است که احمدی نژادی را بر سرکار آورده است که اگر خودش نگفته بود آنچه که در چنته دارد مخالفان و رقبایش به هزار بار شدیدتر غیرت و حمیت تفکر او را برای مردم سروده بودند. هر کس که طاووس خواهد جور هندوستان برد.....
خلاصه کلام اینکه انتخاب تفکر امام خمینی در قالب فردی به نام احمدی نژاد تبعات خودش را دارد واین خداست که از هر سو مشکلی و مسئله ای را پدید می آورد. لاف عالی و جیب خالی مورد پسند خداوند نیست.
در انتها باید به نکته مهم دیگری برای تکمیل این نگاره اشاره کرد و آن توجه بازهم دین محور و اسلام ناب محمدی پسند به جایگاه مردم در حکومت اسلامی است. مردم در حکومت اسلامی دولت را برای دریافت خدمات و سرویس گیری سر کار نمی آورند بلکه مردم دولت را برای حرکت سریعتر و جدی تر به سمت مقاصد و منویات خداوند تأسیس می کنند و نسبت به تداوم آن مسئولیت دارند