تقدیم به شهدایی که جانشان را زیر پای یارانشان نثار کردند
وقتی به ساختمان زیبا و بلند و چند طبقه ای نگاه می کنند، در رثای بزرگی و هیبت و شکل بنا زیاد صحبت می کنند از تعداد زیادی که در آن سکنی گزیده اند از قدرت آن در برابر زلزله و حوادث و امکانات رفاهی و تفریحی آن نیز صحبت به میان می آورند سرآخر لطفی کرده و از زحمتی که برای این کار کشیده شده است حرفی به میان می آید؛ بعضی ها اینجوری هستند. این بعضی ها مهمترین نکته را به یاد نمی آورند و یا اصلا چیزی از آن نشنیده اند. یاد معمار و نقشه کشی که برای تأسیس این عمارت خیالها کشیده است و نقش ها و خطها بر صفحه کاغذ آورده است. چشمهای خویش را بربسته است و برای سالهایی که شاید او آنها را نبیند و خشتهایی که او آنها را لمس نمی کند نقشه می کشد و آرزوها می آفریند.
هر نظام سیاسی و فرهنگی و اجتماعی روزی آرزو و خیال و شعاری بوده است که در کتابها و سخنرانی ها از آن یاد شده است و در میان اختلاط و گفتگوی اندیشمندان خشتهای خیالی اش در کنار هم قرار گرفته است. ابونصر فارابی وقتی مدینه فاضله اش را می نویسد امام خمینی زمانی که حکومت اسلامی اش را تدریس می کند آرزو می کند و برای آینده ای نیامده ایده های خویش را بیان می کند برای روزگاری که عده ای بیایند و این آرزوها را برآورده کنند. چه اینکه وقتی خواسته ای در میان یک اجتماع و جمعیتی منتشر شود بالاخره روزگاری وضع موجود به وضع خواسته شده تغییر خواهد کرد. همان اتفاقی که در جریان انقلاب اسلامی به شیوه امام خمینی ره افتاد. از سال 41 شروع کردند به شعار دادن و شعار دادن و شعاردادن. هر کس نزد او رفت و ادعای حمله مسلحانه و غیره کرد جز یک چیز نشنید مردم را روشن کنید به مردم آگاهی بدهید، شعار بدهید. شعاری مبتنی بر یک شعوری از اسلام ناب محمدی(ص). این شعارها روزی از دایره چند طلبه و تعدادی دانشجو بیرون نمی رفت ولی پانزده شانزده سال طول کشید تا این شعارها تبدیل به خواسته هایی ضروری و حتمی برای مردم ایران شد. انقلاب شد.
جنگ شد با همان شعارها جنگ را اداره کردند. فرصتی نبود باید عمل می کردند به همان شعارها عمل کردند و دنیا را در پشت مرزهای ایران اسلامی نگاه داشتند و سربلند بیرون آمدند و حقوق خود را بازپس گرفتند.
اما شانزده سال همان شعارهای بالا مغفول شد، تحریف شد و انکار شد. دوباره مکانیسم آرزو کن برآورده می شود فقط صبر داشته باش به راه افتاد بود. آرزو آرزو، شعار شعار: اسلام به دنبال عدالت اجتماعی است، شیعیان ملت برگزیده خداوند منتظر صلح سازی برای جهانیان به رهبری امامی «آمدنی» هستند، اسلام بهترین وسیله برای سرافرازی ایران و ایرانی است، ما حاضریم برای رسیدن به اوج قله عزت و کمال از گوجه فرنگی و بنزین بگذریم و «نان و پنیر و خود را بخوریم و روی پای خودمان بایستیم»، ما می خواهیم عدالت و مساوات برای همه جامعه و مردم خویش برقرار کنیم، ...
آرزو و آرزو و آرزو و شعار و شعار و شعار، دانشجو، طلبه، عامی، کسبه، دانشجو، معلم، بازاری و ... شعارها به خواسته هایی ضروری و شدنی تبدیل شد. سوم تیر شد.
امروز هم می خواهیم آرزو کنیم دوباره آرزو کنیم و دوباره برای آن شعار دهیم شعار دهیم که ما برای نجات مظلومین عالم از خون و مال و جان خویش می گذریم ما برای فتح آفریقا و آمریکا و همه سرزمینهای عالم آماده می شویم می خواهیم منتظر باشیم تا «آن روز که برگردد مرد» برای همه جهان آرزوی نظام اسلامی با حکومت ولی فقیه عادل عالم داریم. ما می خواهیم مرزهای اسلامی خود را در شرق و غرب عالم برسانیم و مردمان جاهل و غفلت زده مدرن به حقیقت فطرت و راه نجات امیرالمونین هدایت کنیم ما می خواهیم هر جا گوینده لااله الاالله باشد پرچم عزت اسلامی خویش را برافرازیم. ما می خواهیم ندای مرگ بر آمریکا را از ناقوسهای جهان به صدا درآوریم. ما می خواهیم از احمدی نژاد عبور کنیم ما می خواهیم احمدی نژاد را زیر پا ببینیم تا میدان مین و معبر امروز را برای رسیدن به شعارهایمان فتح شده ببینیم.
ما امروز شعار می دهیم که احمدی نژاد آرزوی دیروز ما بوده است و امروز اوست که یک میدان مین را به هر قیمتی که شده است فتح می کند ولو اینکه نام و یاد و جان او در این میدان مین از میان برود و بوسیله هتاکان و هوچی گران کنار گود نشسته تکه تکه شود و بر سیم خاردار این روزنامه ها و سایتها برای تاریخ باقی بماند.
بله ما می خواهیم از احمدی نژاد عبور کنیم ولی او را از قطار پیاده نخواهیم کرد او قدم و گامی بود از گامهایی که سالهای سال است که شیعیان امیرالمونین از غیبت از عاشورا از سقیفه از غدیر از بعثت برداشته اند و تا اینجا رسیده اند. ما امروز شعار می دهیم منتظر ظهور هستیم، ان شاالله می شود.