بسم الله الرحمن الرحیم
حل بیکاری جوانان، رسیدگی به مناطق محروم، تهیه، وام اشتغال، جدیدا تعطیلی نمادهای بدعت و دیگری از این دست شعارها در انتخابات نمایندگی مجلس در شهرها تکرار می شود. کاندیداهای نمایندگی با سوابق و انگیزه های مختلف ردیف می شوند. یکی از مسئولین اسبق شهری و سابق کشوری، دیگری جوانی جویای نام، دیگری همشیره ای وجیه المنظر و دیگری بزرگی و شناختی از سران ایل و در آخر معلمی ساده و یا سرداری مستعفی و اضافه کن از این دست افراد مختلفی چون بقال عمده فروشی که احساس تکلیف کرده اند. تکلیف الهی تکلیف شهری و برخی تکلیف شخصی...
بالتبع هرچقدر شهرها بزرگتر و به لحاظ سیاسی در سطح بالاتری از شناخت و فرهنگ باشند حواشی بانمک انتخاباتی در آنها کمتر می شود و عناصر تازه به دوران رسیده با کارچاق کنی و جدول کشی خیابانی کمتر فرصت نشو و نما و قاب دزدی ذهن و فکر مردم مستضعف و متوسط جامعه – یعنی عمده مردمی که پای صندوق های رأی حاضر می شوند- را خواهند داشت.
اما آنچه که مسئله و دغدغه و سؤال اصلی ماست این است که من و تو یعنی ما نیروهایی که عنوان و برچسب حزب اللهی و مسجدی و انقلابی را مفتخر هستیم از کدام روزنه و دیدگاه وارد این معرکه سیاسی اجتماعی می شویم. صفحه سینی دوره گردی که درآن شعارهای مختلفی ریخته و یکی را که از همه زیباتر است را برخواهیم داشت؟ هرکدام از نمایندگان احتمال رای آوردن بیشتری دارند.... خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! سعی کنیم به کسی رای دهیم که برای شهر امکانات بیشتری فراهم می آورد و پارک و اسباب بازی و گازرسانی و جدول کشی بیشتری را برای شهر هدیه می آورد!
شاید همه اینها و شاید هیچ یک از اینها، شیعیان در طول تاریخ سیاسی خود از صدر اسلام تاکنون با بهره گیری از توحید ناب خود حول محور ولایت چرخیده اند و در همه زمانها حوادث واقعه ای خویش را با رهنمود گرفتن از علم هدایت گر زمان خویش جسته اند.
«شاخص این است که شعارهاى انقلاب بایستى به وسیلهى مسئولین و منتخبین ما روز به روز زندهتر شود. این شاخص است. ربطى به جناحبندیها ندارد، ربطى به اسمها ندارد. علاج دردهاى این ملت و وسیلهى رسیدن به آرمانهاى این ملت، شعارهاى انقلاب است؛ اینها باید حفظ شود. آن کسانى که با این شعارها به معناى حقیقى کلمه مخالفند، دشمنِ این شعارهایند؛ اینها نباید در مراکز تصمیمگیرى واقع بشوند. بین ملتند، باشند.....
البته باید هوشیارى بخرج داد؛ باید هوشیارى بخرج داد. از دوروها و دورنگها و ظاهر باطن مختلفها بایستى ترسید. خیلى اوقات، در طول تاریخ، اسلام از این دورنگیها، یکى نبودن ظاهر و باطن اشخاص، ضربه خورده است. حالا روایت هم در این زمینه زیاد هست. این را باید مواظبت کرد.» بخشی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نماینده اصلح 29/11/86
البته تبعا سخنان رهبری سخنانی کلی و معیارهای عمومی است که باید در هر منطقه و شهری بسته به نیاز همان جا ترجمه شده باشد.
دزفول از شهرهای باسابقه در ایران اسلامی و انقلابی سالهاست با ایفای نقشی برجسته از سوی مردم و فرزندانش در کشور شناخته شده است. ولی شهر دزفول متأسفانه به جایگاه و نقطه شایسته ای که در شأن آن بوده است نرسیده است. راه حل چیست؟
حرفهای دیگر درگوشی نیست! علنی گفته می شود. برای امکانات بیشتر باید درتهران برش داشته باشد. قدرت جذب سرمایه های سرمایه داران را چه کسی دارد. اگر مثل نماینده فلان شهر همسایه باشد کاری می کند. به غیر همشهری رای نمی دهیم. به کسی رای دهیم که برای مسئله بدعت در شهرستان کاری کند و امثال این سخنان در میان دوستان و اقوام و مساجد و محافل بسیار گفته می شود.... اما علاج دردهای این ملت پایبندی به شعارهای انقلاب است!
ساده زیستی یک معیار، نداشتن حب مقام یک معیار، ایمان به وعده های خداوند و تلاش شبانه روزی بدون استفاده از روشهای غیر اسلامی و غیرمنصفانه یک معیار، عدالت و اخوت و تواضع با برادران و مردم یک معیار، معیارهای اسلام انقلابی یک بار در ذهن خود مرور کنیم و انتخاب کنیم. نباید فراموش کنیم عمل به تکلیف مهم است و آن انتخاب فردی است که عامل به این معیارهاست! تبعاً انتخاب یک فرد اصلح به صورت جمعی نیازمند یکسری ملاحظات و لطایف سیاسی است اما اگر این مصلحت اندیشی ها باعث فراموشی اولویت ها و معیار ها شود، چاقویی است که دسته خود را بریده است.